نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰: از حد گذشت جلوه فروهل نقاب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از حد گذشت جلوه فروهل نقاب را زین تیره روز تر مپسند آفتاب را معذورمی ایصنم همه گر تندی است وجور مستی و از خطا نشناسی صواب را میگفت دل چو میزدمش بوسه بر دهان باید کشید تلخی این شکر اب را تا شست چشم مست تو تیر و کمان گرفت از چشم فتنه برد تمنای خواب را گفتم میانه دولت چیست گفت هیچ ای من ببوسم آن لب شیرین جواب را بردی چو هوش من ز سر ایدوست دستگیر دانی که اختیار نباشد خراب را هرگز درم درآید و پندارمش که اوست چون تشنه ای که آب شمارد سراب را رشگ آیدم که افتد از او سایه بر زمین ای آسمان دریچه به بند آفتاب را زاهد ز ذوق حور برقص است و در نماز دیگر مگو که عشق نباشد دواب را نیر شکیب از او بتغافل توان نمود از یاد تشنه گر بتوان برد آب را نیر تبریزی