کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو خورشید رخشنده رخ برفروخت
    دل آسمان را به آتش بسوخت
    خرد گفت: رو پیش سلطان عهد
    که بالای گردون کشیده ست مهد
    که او گوهر بحر شاه ولی است
    به گاه وفا و سخا چون علی است
    بود شاهزاده، بود تاج بخش
    به مردی فزون از خداوند رخش
    بزرگ زمین است و شاه زمان
    پدر بر پدر شاه و صاحب قران
    دلیر و سرافراز و بخشنده اوست
    به بخشندگی مهر رخشنده اوست
    حسین حسن روی حیدر توان
    به تدبیر پیر و به دولت جوان
    سعادت ازو می شود آشکار
    چو بویی که آید ز مشک تتار
    چو شیران جنگی ببندد کمر
    به مردی بگیرد جهان سر بسر
    چو جدان خود پادشاهی کند
    ز مه حکم تا گاو و ماهی کند
    الهی ترا عمر بسیار باد
    خدای جهانت نگهدار باد!‏

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha