کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ساقی سیمین دهن! در ده شراب ناب را
    خاکم به باد غم مده، بر آتشم زن آب را
    تا چشم خواب آلود تو در خواب مستی دیده ام
    در دیده ی بی خواب خود دیگر ندیدم خواب را
    از آتش تب سوختم، عناب دارد لعل تو
    تا آتشم را کم کند می خواهم آن عناب را
    تا من خیال لعل تو در دیده ی خود دیده ام
    می بینم از عکس لبت در دیده لعل ناب را
    مهتاب کی خوانم ترا ای آفتاب خاوری!‏
    کز اوج خوبی، می برد روی تو از مه تاب را
    از غمزه و چشم خوشش پرهیز کن گر عاشقی
    کان غمزه ی جادوی او دل برد شیخ و شاب را
    در کعبه ی کویت اگر روزی درآیم در نماز
    گه قبله از رویت کنم، گه ز ابرویت محراب را
    در حلقه ی شوریدگان تا دست در زلفش زدم
    پیچ سر زلف کژش برد از دل من تاب را
    حیدر به ترک جان بگو دست از دل مسکین بشو
    کآن مه به غارت می برد جان و دل اصحاب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha