کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آب کز دیده روان شد ببرد بنیادم
    آتش عشق تو چون خاک دهد بر بادم
    دیده خون ریز که چون مردم دریایی چشم
    بهر دردانه به دریای محیط افتادم
    مردم از گریه ی من غرقه دریای غمند
    تا عنان نظر از دست مصالح دادم
    بس که در دیده ی خود دجله روان می بینم
    در شک افتم که مگر در طرف بغدادم
    چون کمر خوش به میان آی که بر دامن کوه
    کشته ی شکر شیرین تو چون فرهادم
    خانه ی دیده ی من جای خیال رخ تست
    زآن در دیده به روی دگری نگشادم
    هر سحر در طلب پرتو خورشید جلال
    پرده ی اطلس گردون بدرد فریادم
    جستن حیدر وفا از هوس دیدن تو
    ترک سر کردم و پا در طلبت بنهادم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha