کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خیال دوست که در خواب می کند بازی
    درون دیده ی پر آب می کند بازی
    در آفتاب، سر زلف عنبرافشانش
    چو هندویی ز سر تاب می کند بازی
    ز طوطی خط او چون نبات بگدازم
    از آنکه با شکر ناب می کند بازی
    به گرد چشمه ی نوش و لب شکربارش
    بنفشه با گل سیراب می کند بازی
    از آن زمان که پرید از برم کبوتر دل
    در آن دو طره ی پرتاب می کند بازی
    بیا و بر رخ همچون زرم تماشا کن
    که آب دیده چو سیماب می کند بازی
    ز نازکی تن چو قاقمش به رنج آید
    اگر چه بر سر سنجاب می کند بازی
    تنم که غرقه ی دریای اشک خونین شد
    چو ماهی است که در آب می کند بازی
    درون خانه ی دلبر نمی رود حیدر
    چو حلقه بر در ازین باب می کند بازی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha