کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا که مردمک دیده غرقه در آب است
    ببین که اشک روانم به رنگ عناب است
    به یاد یار گل اندام، خار همچو سنان
    به زیر پهلوی مجروح من چو سنجاب است
    ز حال دیده ی بی خواب من چه غم دارد
    ستمگری که ز جام غرور در خواب است
    ز گریه مردم دریانشین دیده ی من
    به حسرت گهری در میان غرقاب است
    رخ منور دلبر به زیر سایه ی زلف
    چنان که در شب تاریک نور مهتاب است
    ز خط یار بپرهیز از آنکه خون ریز است
    به زلف دوست میاویز از آنکه در تاب است
    به کنج مسجد جامع، خوشا نماز کسی
    که طاق ابروی یارش به جای محراب است
    سرش به سرکشی و سلطنت فروناید
    هر آن کسی که چو حیدر غلام اصحاب است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha