کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به حسرت از قفس سینه مرغ جان برود
    چو از برابرم آن یار دلستان برود
    به یکدم از سپر نه سپهر درگذرد
    دمی که ناوک آه من از کمان برود
    بیا بیا و دمی در کنار من بنشین
    که اگر دمی بنشینی غم از میان برود
    شود چو زلف سیاه تو دیده ها تاریک
    چو نور روی تو از چشم عاشقان برود
    به باغ اگر گل رخسار خویش عرضه دهی
    ز رشک، رنگ ز رخسار ارغوان برود
    هر آن کسی که بهشت رخ تو می طلبد
    به جستجوی تو خواهد که از جهان برود
    به مصر کوی تو گشتم مقیم و گفت رقیب
    عجب بود ز مگس کز شکرستان برود
    به مصلحت نفسی پیش عاشقان بنشین
    که گر کناره کنی خون درین میان برود
    رقیب گفت که حیدر برو ز پیش رخش
    چگونه بلبل بیدل ز گلستان برود؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha