کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بتم چو ساغر یاقوت ناب می گیرد
    گل از حرارت می در گلاب می گیرد
    از آن نفس که بدیدم به خواب چشم خوشت
    گمان مبر که مرا بی تو خواب می گیرد
    مگر ز روی تو یک ذره می شود پیدا
    که مه هلال شد و آفتاب می گیرد
    فروغ چهره ی خوبت که آب رویم برد
    چه آتشی است که در شیخ و شاب می گیرد
    من از برت نگریزم که الچی غم تو
    چو رستم است که افراسیاب می گیرد
    درون کوی خرابات نیستی، حیدر
    به یاد لعل تو جام شراب می گیرد
    فروغ باده ی لعلی درون جام بلور
    چو آتش است که از روی آب می گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha