حیدر شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰ - و له ایضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بتم چو ساغر یاقوت ناب می گیرد گل از حرارت می در گلاب می گیرد از آن نفس که بدیدم به خواب چشم خوشت گمان مبر که مرا بی تو خواب می گیرد مگر ز روی تو یک ذره می شود پیدا که مه هلال شد و آفتاب می گیرد فروغ چهره ی خوبت که آب رویم برد چه آتشی است که در شیخ و شاب می گیرد من از برت نگریزم که الچی غم تو چو رستم است که افراسیاب می گیرد درون کوی خرابات نیستی، حیدر به یاد لعل تو جام شراب می گیرد فروغ باده ی لعلی درون جام بلور چو آتش است که از روی آب می گیرد حیدر شیرازی