کنیت او ابوعلی است،گویند از استادان جنید و بوحمزه٭ است اما از اقران ایشانست و از متقدمان مشایخ است شاگرد سری سقطی و بشر حافی٭ جنید گوید: که حسن مسوحی راچیزی گفتم در انس گفتم: ما الانس؟ قال: لومات من تحت السماء ما استوحشت. گفتم انس چیست؟ گفت: ار خلق بیک بار بمیرند، مرا ملامت نیاید، و وحشت نگیرد
سخن محمد نفیسه با محمد عبداللّه گازر را، که ویرا هفتهٔ فراموش کرده بود جاء تنها عذر خواست که ترا فراموش کردم گفت: رنجه مشو! که اللّه تعالی وحشت تنهائی از دوستان خود برداشت.
للسمنون٭: علیک یا نفس بالتخلی، فالعیش فی الانس والفقر والتسی. قال ممشاد٭ حقیقة الانس الاستیحاش من نفسه بذکره.
قال الشبلی٭ الانس الانفراد بعد و جدا لذکر. و قال الخراز٭ هو انفراد القلب بالمحبوب. و قال الجنید٭ سرور القلب بحلاوة الخطاب. و قال رویم٭ ان تستوحش من غیر للّه، حتی تستوحش من نفسک. قال الخراز٭ محادثة الارواح مع المحبوب فی مجالس القرب. سئل الانطاکی٭ عن الانس فقال. ان تستوحش الدنیا و اهلها، الا من اهل ولایته الانس باهل ولایته» هو الاستیناس باللّه.
و بوحمزه گوید. استاذنا حسن المسوحی مات بعد الثلثمائه