کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کان من ابناء الروساء والوزراء لزم الجنید و صحبه و اقام بمصر و صار شیخ الصوفیه ورئیسهم و مات سنه ثلث و عشرین و ثلثمائه، و هو خال ابی عبداللّه الرودباری نام وی احمد بن محمد بن القاسم بن منصور بن شهریار بن مهر فاذا ربن فرعده بن کسری. و گفتند: که نام وی محمد بن احمد است. گفتند: کی حسن بن همام بود. لکن نه درست است. از اهل بغداد است بمصر بوده و شیخ مصریان ایذ و آنجا برفته در سنه اثنی و عشرین و ثلثلمائه. و گویند کی سنه ثلث و عشرین. شاگرد بوالعباس مسروق ایذ و با جنید و نوری و بوحمزه و حسن مسوحی صحبت کرده و آن طبقه ببغداد. و بشام بابوعبداللشه جلا صحبت کرده، عالم بوده و فقیه و حافظ و ادیب و امام و سید قوم خال بوعبداللّه رودباری ایذ و شاعر صوفیان، و باصل از بغداد بود از ابناء روسا و وزراء ود بیران، با جنید بوده روزگاری، یگانه ائمه این قوم ایذ در نزع گفته:
    و حقک لا نظرت الی سواکا
    بعین مودة حتی اراکا
    الست معذبی، بجفونی طرف
    و بالخدالمورد من جناکا
    در قدیم شیخ الاسلام «گفت قدس اللّه روحه» می‌گفت: که من شاگرد یوسف حسین رازی‌ام، و مرید حصری‌ام، و غلام واسطی‌ام، و فدی بوعلی رودباری‌ام.
    گفت: هزار و دویست و اند پیر شناسم، درین طریق این چند تن جدا کرده‌ام مخصوص. بوعلی رودباری گوید: کی استاد من در تصوف جنید ایذ، و در فقه بوالعباس سریج، ودر ادب بوالعباس ثعلب، و در حدیث ابرهیم حربی. و نعم ما قال. و شیخ بوعلی کاتب گوید: ما رایت اجمع بعلم الشریعة والحقیقة من ابی علی الرودباری.
    شیخ الاسلام گوید: کی ویرا ابیات است درین کوی نیکو، یکی آنک گوید:
    من لم یکن بک فانیاً عن حظه
    و عن الهوی والانس بالاحباب
    اذ تیمته صبابة جمعت له
    ما کان مفترقاً من الاسباب
    فکانه بین المراتب قایم
    لمنال حظ او جزیل ثواب
    شیخ الاسلام گفت: که مرا درین شعر حسد است، که هیچکس را جای باز نگذاشته که همه بگفته، معنی! ابیات وی آنست که می‌گوید: هر که نه ببقاء تو از خود فانی گشته یا باری در بند تو متواری گشته، مردیست در غلط افتاده از بهینه محجوب مانده در تمنی افتاده. و بوعلی رودباری گفته: والاهم قبل اعمالهم و عاداهم قبل اعمالهم ثم جازاهم باعمالهم.
    شیخ الاسلام گفت: که کل این علم همه اینست و خلق غافل‌اند ازین، خلق مشغول بپوست‌اند، مغزی باید یعنی حقیقتی. و هم وی گفته: حجب الخلق بالخلق و انفرد الحق بالحق بلاخلق. و این ابیات ویراست. شعر:
    و سألت عن صفو الصبابة قیل لی
    ایثار روحک قلت خذ عنانها
    کل له و به و منه فاین لی
    شییء فاو ثره فطاح لسانها
    هم ویر است.
    روحی الیک بکلها قد اجمعت
    اضیق السجون معاشرة الاضداد
    و هم وی گفته:
    فضل المقال علی العفال منقصة
    وفضل الفعال ععلی المقال مکرمة

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha