کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    را شافعی کهین می‌خواندند از بزرگی وی و فقیه عراق بود، در بغداد جنید دیده و صحبت کرده و قاضی بود نام وی احمد بن عمر بن سریج الفقیه، در سنه ست و ثلثمائه برفته از دنیا، با بوعبداللّه صوفی کبیر.
    شیخ الاسلام گفت: کی عبدالعزیز بحرانی، بکران مجلس بوالعباس سریج شد گفت: ایها القاضی!کی شوان گو سپندان به بگوشد بعصا؟ گفت آنگه کی داند کی بر وی کی شوان است؟ وی بانگ وی بانگ بکرد و از هوش بشد، چون باهوش آمد بوالعباس گفت: کی بروز گار.
    با پیر شما جنید٭ بوده‌ام و صحبت کرده‌ام اکنون این فقها مرا مشغول کرده‌اند. ارچنانست کی خواهید شما را روزی نهم خاص شما را سخن گویم ازین باب.
    شیخ الاسلام گفت: که آن رقیب دل بودید، و آن عصا نظر بودید و آن شوان که او می‌گفت مرید بودید.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha