کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کوی یار است و به هر گوشه بلا ریخته است

    پا به هرجا که نهی خار جفا ریخته است

    دردم از سستی اقبال به درمان نرسد

    که نه بهر دل هر خسته دوا ریخته است

    تا قیامت دمد از تربت او مهر گیاه

    بر دل هر که غمت تخم وفا ریخته است

    زنگ از دل کشش مهر تو برداشته است

    عارضت بر رخ آیینه صفا ریخته است

    ظارهاً آنکه بدین گونه بیاراست تو را

    جای نظاره به چشم تو حیا ریخته است

    نشکند گر قدح باده سبو می‌شکند

    به شکست دل ما سنگ جفا ریخته است

    نمکی را که فلک نایدش از عهده برون

    لبت آورده و بر دیده ما ریخته است

    این نگاری است که در هر سر راهی قصاب

    خون صد همچو تویی بی‌سروپا ریخته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha