کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز خود در عشق چون پروانه باید بی‌خبر گردی

    اگر خواهی شبی آن شمع را بر گرد سر گردی

    برو ای ناصح بی‌درد از جانم چه می‌خواهی

    ره عشق است می‌ترسم ز من سرگشته‌تر گردی

    به یک نظّاره او می‌فروشی هر دو عالم را

    اگر یک گام با من در محبت هم‌سفر گردی

    درخت بی‌ثمر را باغبان دور از چمن سازد

    نهالی شو که در باغ محبت بارور گردی

    به دریا موج باش و بر سر آتش سمندر شو

    در آیین جهد کن تا روشناس خشگ و تر گردی

    مرا از گفتگوی دنیی و عقبی برآوردی

    برو ای دل که تا باشی تو، در خون جگر گردی

    خطر قصاب بسیار است گر وصل آرزو داری

    مبادا در ره او تا نگردی کشته برگردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha