کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوبان چو خنده بر من بی‌تاب کرده‌اند

    دردم دوا به شربت عنّاب کرده‌اند

    در زیر ابرویت صف مژگان ز راه کفر

    برگشته‌اند و روی به محراب کرده‌اند

    فارغ نشین که آن مژه‌های بهانه‌جو

    خون خورده‌اند تا دل ما آب کرده‌اند

    خاکستری که مانده ز پروانه‌های شمع

    روشن‌دلان بزم تو سیماب کرده‌اند

    آسودگان سایه شمشیر ناز تو

    از سر کشیده دست و دمی خواب کرده‌اند

    گاهی شناوران امید وصال تو

    بیرون سری ز روزن گرداب کرده‌اند

    دیوانه‌ها که دل به هوای تو بسته‌اند

    بنیاد خانه در ره سیلاب کرده‌اند

    یا رب به داغ و درد جدایی شوند اسیر

    آنان که منع خاطر قصاب کرده‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha