کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من نمی‌گویم که منع نرگس غماز کن

    بنده چشمت شوم تا می‌توانی ناز کن

    کار عشاق پریشان‌روزگار از دست رفت

    چند روزی تار قانون محبت ساز کن

    می‌توان آیینه کردن محرم اسرار خویش

    چون زبان بسته‌ام دادی انیس راز کن

    کس چو من آشفته زلف دلاویز تو نیست

    گر پریشان‌خاطری خواهی مرا آواز کن

    گلشن دل‌ها است در پهلویت از بند قبا

    یک گره بگشا و چندین غنچه را دل‌باز کن

    سر زد از گرد عذار یار خط ای مرغ دل

    طرفه‌دامی در چمن گسترده شد پرواز کن

    ناوکش قصاب سرگرم از تن خاکی گذشت

    می‌رسد از گرد ره تیرش به دل در باز کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha