قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۳: من نمیگویم که منع نرگس غماز کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من نمی گویم که منع نرگس غماز کن بنده چشمت شوم تا می توانی ناز کن کار عشاق پریشان روزگار از دست رفت چند روزی تار قانون محبت ساز کن می توان آیینه کردن محرم اسرار خویش چون زبان بسته ام دادی انیس راز کن کس چو من آشفته زلف دلاویز تو نیست گر پریشان خاطری خواهی مرا آواز کن گلشن دل ها است در پهلویت از بند قبا یک گره بگشا و چندین غنچه را دل باز کن سر زد از گرد عذار یار خط ای مرغ دل طرفه دامی در چمن گسترده شد پرواز کن ناوکش قصاب سرگرم از تن خاکی گذشت می رسد از گرد ره تیرش به دل در باز کن قصاب کاشانی