به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیرباعی هاشمارهٔ ۵۱: دیدم گلکی بصد دهان میخندد

2220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دیدم گلکی بصد دهان میخندد
گفتم: بطراوت چمن میخندد
گریان گریان، بلبلی از شاخ گلی
گفتا: که نه، بر گریه ی من میخندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۰: آن کس که بچرخ، نقش اختر بندد 2شمارهٔ ۵۱: دیدم گلکی بصد دهان میخندد 3شمارهٔ ۵۲: جان رفت و، دل از تو باز دردی دارد؛4شمارهٔ ۵۳: امشب که ز وصلم بطرب میگذرد 5شمارهٔ ۵۴: در کوی بتان، گاه نفس میگیرد؛6شمارهٔ ۵۵: وقت است بهار، باغ و راغ افروزد؛7شمارهٔ ۵۶: از خواب سیه روز تو، چون شب خیزد؛8شمارهٔ ۵۷: نایی ز نوا فتاده، تا نی برسد!9شمارهٔ ۵۸: چون کار نظر بپاک بینی برسد 10شمارهٔ ۵۹ - ماده تاریخ (۱۱۷۵ ه.ق): صهبا، ز زک ...11شمارهٔ ۶۰: ترکی که مرا برده ی خود میداند 12شمارهٔ ۶۱: ای کاسلامت، بکافریها ماند؛13شمارهٔ ۶۲: هاروت، بجزع چشم بندت ماند!14شمارهٔ ۶۳: عقلی که، حذر کنم ز خوی تو نماند!15شمارهٔ ۶۴: گفتی: ز کسیت کینه در سینه نماند 16شمارهٔ ۶۵: ای دوست، اسیران تو یک یک رفتند؛17شمارهٔ ۶۶: ایشان که قرار سینه ریشان بردند 18شمارهٔ ۶۷: رفت آن کاغیار دشمن بودند 19شمارهٔ ۶۸: در عشق تو، آنان که به،هم نفسند 20شمارهٔ ۶۹: خود را گیرم که آشنا با تو کند؟!21شمارهٔ ۷۰: یاران که، ز دلتنگی من، تنگ دلند؛22شمارهٔ ۷۱: تو شاه و شهانت ز هواخواهانند 23شمارهٔ ۷۲: دونان، اگرت دونان بدریوزه دهند؛24شمارهٔ ۷۳: از کوزه شکسته یی گرت بوزه دهند 25شمارهٔ ۷۴: غارتگر جان، ز چشم من برد دو رود؛26شمارهٔ ۷۵: ای بیخبر از خدا، گر آیی، چه شود؟!27شمارهٔ ۷۶: وقت است که گل قدم سوی باغ نهد 28شمارهٔ ۷۷: از کوی تو چون باد صبا میآید 29شمارهٔ ۷۸: پیکی که ز کوی یار ما میآید 30شمارهٔ ۷۹: ای فوج طبیب را بدوزخ قائد 31شمارهٔ ۸۰: زآن کوی، جواب نامه ی ما ناید 32شمارهٔ ۸۱: برف آمده و بیخته کافور به بید 33شمارهٔ ۸۲: تا در غم جانان، بلبلم جان نرسید؛34شمارهٔ ۸۳: دردی که بپای جبهه سای تو رسید 35شمارهٔ ۸۴: سلخ شعبان، میم بدریوزه رسید 36شمارهٔ ۸۵: با گل میگفت بلبلی زار و نزار 37شمارهٔ ۸۶: میخانه، ز کارگاه مانی خوشتر 38شمارهٔ ۸۷: پیمانه ی ما پر از شراب اولیتر 39شمارهٔ ۸۸: ای رفته سوی خلد، ز دامان پدر 40شمارهٔ ۸۹: ز آزردن جان خسته جانی بگذر 41شمارهٔ ۹۰: امشب دارم بجان ز تن سوز دگر 42شمارهٔ ۹۱: این پرده که نقش چین خجل کرده نگر 43شمارهٔ ۹۲: آذر! دو جهان بدرگهش بنده نگر!44شمارهٔ ۹۳: آذر! آن شوخ را در اندیشه نگر!45شمارهٔ ۹۴: چل سال، براه عاشقی کردم سیر 46شمارهٔ ۹۵: ای جود تو از ابر برآورده نفیر 47شمارهٔ ۹۶: زآن د رچو روم، عاشق زاری کم گیر؛48شمارهٔ ۹۷: از غالیه خاک این چمن بیخته گیر 49شمارهٔ ۹۸: شب بیتو چو باشم، سحرم ناید باز 50شمارهٔ ۹۹: هر مرغ که نامه ی من از تیهو و باز 51شمارهٔ ۱۰۰: در کنج خرابه بر حصیری دو سه گز 52شمارهٔ ۱۰۱: جویم هر روز شب، که کاهد این سوز 53شمارهٔ ۱۰۲: تا کی شب و روز و روز، شب از سر سو ...54شمارهٔ ۱۰۳: شبها دارم از آن مه مهر فروز 55شمارهٔ ۱۰۴: امشب ز مه رخت شبم مهر افروز 56شمارهٔ ۱۰۵: یاری که بود دردم ازوف درمان نیز 57شمارهٔ ۱۰۶: تن ز آتش غم، چو عود می بین و مپرس 58شمارهٔ ۱۰۷: خسرو، کآراست ملک چون روی عروس 59شمارهٔ ۱۰۸: جانم ز تو شد تباه، افسوس افسوس!60شمارهٔ ۱۰۹: یا رب مپسند کعبه گردد ناووس 61شمارهٔ ۱۱۰: یاری کامروز نقد دل باختمش 62شمارهٔ ۱۱۱: یار آمد و، جان برایگان میدهمش 63شمارهٔ ۱۱۲: خوش آنکه ز وصل تو شبی بالم خوش 64شمارهٔ ۱۱۳: امشب مهم آمد، نه چنان فاش که دوش 65شمارهٔ ۱۱۴: نقشی زخطا نبسته کلک تو زخط 66شمارهٔ ۱۱۵: بوی گل خود میشنوم از گل باغ 67شمارهٔ ۱۱۶: شد ماه سخن نهفته آذر ز کلف 68شمارهٔ ۱۱۷: روز وصلت، شد آتش افروز فراق!69شمارهٔ ۱۱۸: گفتم: گویم درد غم اندوز فراق 70شمارهٔ ۱۱۹: شادیم، مدام از غم دلکش عشق 71شمارهٔ ۱۲۰: ای بسته در صلح و گشاده در جنگ 72شمارهٔ ۱۲۱: ای خواجه، چه میگریزی از من مه و س ...73شمارهٔ ۱۲۲: آن چارده ساله ماه، کز غنج و دلال 74شمارهٔ ۱۲۳: ای شوخ! فراق تو کشیدن مشکل 75شمارهٔ ۱۲۴: عید است، مگردان صنما روی ز گل 76شمارهٔ ۱۲۵: ز آن شب که رخت دیده، گلت چیدستم 77شمارهٔ ۱۲۶: بس شب بلب آه سینه سوز آوردم 78شمارهٔ ۱۲۷: دلدار ز جور کام مشکل دهدم 79شمارهٔ ۱۲۸: در گلشن روزگار میگردیدم 80شمارهٔ ۱۲۹: گر در باغم، ز باغبان ناز کشم 81شمارهٔ ۱۳۰: ای محرم خلوت ومه انجمنم 82شمارهٔ ۱۳۱: در کوی تو، دلباخته ها می بینم 83شمارهٔ ۱۳۲: چون رخت ازین سرای شش گوشه بریم 84شمارهٔ ۱۳۳: چون گشت بخیر عاقبت کار نعیم 85شمارهٔ ۱۳۴: وقت است ز باغ نکهت گل شنویم 86شمارهٔ ۱۳۵ - ماده تاریخ (۱۱۸۶ه.ق): چون صدر جه ...87شمارهٔ ۱۳۶: چند ای ظالم! بهر فریب دگران 88شمارهٔ ۱۳۷: آن دوست که دشمن است با دوست همان 89شمارهٔ ۱۳۸: جمشیدی و جام تو شکستن نتوان!90شمارهٔ ۱۳۹: ای در هوس روی تو، روشن رایان!91شمارهٔ ۱۴۰: ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن 92شمارهٔ ۱۴۱: خوش آنکه بگوش تو رسد یا رب من 93شمارهٔ ۱۴۲: ای آنکه سر کوی تو شد منزل من 94شمارهٔ ۱۴۳: ای سوخته از هزار فرسخ دل من!95شمارهٔ ۱۴۴: دل خواست ز خلق و خون شد از غم دل ...96شمارهٔ ۱۴۵: آن کس که براز عشق شد محرم من 97شمارهٔ ۱۴۶: دی دست نگارین بت سیمین تن من 98شمارهٔ ۱۴۷: این طاس مصفی که بود آینه گون 99شمارهٔ ۱۴۸: آه از حسنین، کز جهان شیون و شین 100شمارهٔ ۱۴۹: در دل آهم شعله فروز است ببین!101شمارهٔ ۱۵۰: بشکافته دوست بر تنم پوست ببین!102شمارهٔ ۱۵۱: آن زلف، که صید مرغ دل کرده ز چین 103شمارهٔ ۱۵۲: شاها!تا کی پیاده ماند فرزین؟!104شمارهٔ ۱۵۳: شد زلزله یی، که نیست شد هست زمین 105شمارهٔ ۱۵۴: یا رب! یکی از عباد زورآور تو 106شمارهٔ ۱۵۵: ای من ز جفا جسته جدایی از تو 107شمارهٔ ۱۵۶: از کین چکند تا بدل ما دل تو؟!108شمارهٔ ۱۵۷: گفتم: بدلی نکرده یاری دل تو 109شمارهٔ ۱۵۸: جز در دل من گذر ندارد غم تو 110شمارهٔ ۱۵۹: صحبت چه شود گرم میان من و تو 111شمارهٔ ۱۶۰: گفتم: یار است پای من در گل از او!112شمارهٔ ۱۶۱: سویم بفرست گاه پیغامی و گاه 113شمارهٔ ۱۶۲: جار جنبم گر ندهد جاریه به 114شمارهٔ ۱۶۳: ای کشته ی امروز تو، فردا زنده؛115شمارهٔ ۱۶۴: ای باخته نرد دلبری با زهره 116شمارهٔ ۱۶۵: نه روی گله دارم و نه رای گله 117شمارهٔ ۱۶۶: امروز چو گل شکفته باشیم همه 118شمارهٔ ۱۶۷: آن شوخ کزو دور شبی خفتم،نه 119شمارهٔ ۱۶۸: عید است چه مانده ای صباحی بسرای؟!120شمارهٔ ۱۶۹: لرزان من و خواجه دوش از سردی دی 121شمارهٔ ۱۷۰: از دور فلک که باخت لعب عجبی 122شمارهٔ ۱۷۱: قاصد!دلم از حرف وفا خوش کردی 123شمارهٔ ۱۷۲: گفتی: ز رخم چرا نظر پوشیدی؟!124شمارهٔ ۱۷۳: دوشم دل برد، شاهد بازاری 125شمارهٔ ۱۷۴: رویی که کله ز مه رباید داری!126شمارهٔ ۱۷۵: دارم ز فراق ماه مهر افروزی 127شمارهٔ ۱۷۶: من مفلسم و، تو کیمییا ای ساقی!128شمارهٔ ۱۷۷: وقت است ز هر سو شکفد روی گلی 129شمارهٔ ۱۷۸: ز آن پیش که، شمع مهرش افروختمی 130شمارهٔ ۱۷۹: خوش آنکه چو یاد از اسیریم کنی 131شمارهٔ ۱۸۰: آذر! که چو من مانده جدا از وطنی!132شمارهٔ ۱۸۱: من بیتو دریده هر نفس پیرهنی 133شمارهٔ ۱۸۲: فردا چو بنامه ی سیاهم بینی 134شمارهٔ ۱۸۳: با کس سخنان ناپسندیده مگوی!135شمارهٔ ۱۸۴: در کوچه ی عشق، پای در گل ننهی!136شمارهٔ ۱۸۵: هنگامه ی ناز، تا بکی ساز دهی؟!

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ