به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیرباعی هاشمارهٔ ۵۶: از خواب سیه روز تو، چون شب خیزد؛

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از خواب سیه روز تو، چون شب خیزد؛
چون شب، ز غمت یار بش از لب خیزد!
گوید: یا رب، یا رب او هر که شنید؛
از یک یار ب، هزار یا رب خیزد!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵: وقت است بهار، باغ و راغ افروزد؛2شمارهٔ ۵۶: از خواب سیه روز تو، چون شب خیزد؛3شمارهٔ ۵۷: نایی ز نوا فتاده، تا نی برسد!4شمارهٔ ۵۸: چون کار نظر بپاک بینی برسد 5شمارهٔ ۵۹ - ماده تاریخ (۱۱۷۵ ه.ق): صهبا، ز زک ...6شمارهٔ ۶۰: ترکی که مرا برده ی خود میداند 7شمارهٔ ۶۱: ای کاسلامت، بکافریها ماند؛8شمارهٔ ۶۲: هاروت، بجزع چشم بندت ماند!9شمارهٔ ۶۳: عقلی که، حذر کنم ز خوی تو نماند!10شمارهٔ ۶۴: گفتی: ز کسیت کینه در سینه نماند 11شمارهٔ ۶۵: ای دوست، اسیران تو یک یک رفتند؛12شمارهٔ ۶۶: ایشان که قرار سینه ریشان بردند 13شمارهٔ ۶۷: رفت آن کاغیار دشمن بودند 14شمارهٔ ۶۸: در عشق تو، آنان که به،هم نفسند 15شمارهٔ ۶۹: خود را گیرم که آشنا با تو کند؟!16شمارهٔ ۷۰: یاران که، ز دلتنگی من، تنگ دلند؛17شمارهٔ ۷۱: تو شاه و شهانت ز هواخواهانند 18شمارهٔ ۷۲: دونان، اگرت دونان بدریوزه دهند؛19شمارهٔ ۷۳: از کوزه شکسته یی گرت بوزه دهند 20شمارهٔ ۷۴: غارتگر جان، ز چشم من برد دو رود؛21شمارهٔ ۷۵: ای بیخبر از خدا، گر آیی، چه شود؟!22شمارهٔ ۷۶: وقت است که گل قدم سوی باغ نهد 23شمارهٔ ۷۷: از کوی تو چون باد صبا میآید 24شمارهٔ ۷۸: پیکی که ز کوی یار ما میآید 25شمارهٔ ۷۹: ای فوج طبیب را بدوزخ قائد 26شمارهٔ ۸۰: زآن کوی، جواب نامه ی ما ناید 27شمارهٔ ۸۱: برف آمده و بیخته کافور به بید 28شمارهٔ ۸۲: تا در غم جانان، بلبلم جان نرسید؛29شمارهٔ ۸۳: دردی که بپای جبهه سای تو رسید 30شمارهٔ ۸۴: سلخ شعبان، میم بدریوزه رسید 31شمارهٔ ۸۵: با گل میگفت بلبلی زار و نزار 32شمارهٔ ۸۶: میخانه، ز کارگاه مانی خوشتر 33شمارهٔ ۸۷: پیمانه ی ما پر از شراب اولیتر 34شمارهٔ ۸۸: ای رفته سوی خلد، ز دامان پدر 35شمارهٔ ۸۹: ز آزردن جان خسته جانی بگذر 36شمارهٔ ۹۰: امشب دارم بجان ز تن سوز دگر 37شمارهٔ ۹۱: این پرده که نقش چین خجل کرده نگر 38شمارهٔ ۹۲: آذر! دو جهان بدرگهش بنده نگر!39شمارهٔ ۹۳: آذر! آن شوخ را در اندیشه نگر!40شمارهٔ ۹۴: چل سال، براه عاشقی کردم سیر 41شمارهٔ ۹۵: ای جود تو از ابر برآورده نفیر 42شمارهٔ ۹۶: زآن د رچو روم، عاشق زاری کم گیر؛43شمارهٔ ۹۷: از غالیه خاک این چمن بیخته گیر 44شمارهٔ ۹۸: شب بیتو چو باشم، سحرم ناید باز 45شمارهٔ ۹۹: هر مرغ که نامه ی من از تیهو و باز 46شمارهٔ ۱۰۰: در کنج خرابه بر حصیری دو سه گز 47شمارهٔ ۱۰۱: جویم هر روز شب، که کاهد این سوز 48شمارهٔ ۱۰۲: تا کی شب و روز و روز، شب از سر سو ...49شمارهٔ ۱۰۳: شبها دارم از آن مه مهر فروز 50شمارهٔ ۱۰۴: امشب ز مه رخت شبم مهر افروز 51شمارهٔ ۱۰۵: یاری که بود دردم ازوف درمان نیز 52شمارهٔ ۱۰۶: تن ز آتش غم، چو عود می بین و مپرس 53شمارهٔ ۱۰۷: خسرو، کآراست ملک چون روی عروس 54شمارهٔ ۱۰۸: جانم ز تو شد تباه، افسوس افسوس!55شمارهٔ ۱۰۹: یا رب مپسند کعبه گردد ناووس 56شمارهٔ ۱۱۰: یاری کامروز نقد دل باختمش 57شمارهٔ ۱۱۱: یار آمد و، جان برایگان میدهمش 58شمارهٔ ۱۱۲: خوش آنکه ز وصل تو شبی بالم خوش 59شمارهٔ ۱۱۳: امشب مهم آمد، نه چنان فاش که دوش 60شمارهٔ ۱۱۴: نقشی زخطا نبسته کلک تو زخط 61شمارهٔ ۱۱۵: بوی گل خود میشنوم از گل باغ 62شمارهٔ ۱۱۶: شد ماه سخن نهفته آذر ز کلف 63شمارهٔ ۱۱۷: روز وصلت، شد آتش افروز فراق!64شمارهٔ ۱۱۸: گفتم: گویم درد غم اندوز فراق 65شمارهٔ ۱۱۹: شادیم، مدام از غم دلکش عشق 66شمارهٔ ۱۲۰: ای بسته در صلح و گشاده در جنگ 67شمارهٔ ۱۲۱: ای خواجه، چه میگریزی از من مه و س ...68شمارهٔ ۱۲۲: آن چارده ساله ماه، کز غنج و دلال 69شمارهٔ ۱۲۳: ای شوخ! فراق تو کشیدن مشکل 70شمارهٔ ۱۲۴: عید است، مگردان صنما روی ز گل 71شمارهٔ ۱۲۵: ز آن شب که رخت دیده، گلت چیدستم 72شمارهٔ ۱۲۶: بس شب بلب آه سینه سوز آوردم 73شمارهٔ ۱۲۷: دلدار ز جور کام مشکل دهدم 74شمارهٔ ۱۲۸: در گلشن روزگار میگردیدم 75شمارهٔ ۱۲۹: گر در باغم، ز باغبان ناز کشم 76شمارهٔ ۱۳۰: ای محرم خلوت ومه انجمنم 77شمارهٔ ۱۳۱: در کوی تو، دلباخته ها می بینم 78شمارهٔ ۱۳۲: چون رخت ازین سرای شش گوشه بریم 79شمارهٔ ۱۳۳: چون گشت بخیر عاقبت کار نعیم 80شمارهٔ ۱۳۴: وقت است ز باغ نکهت گل شنویم 81شمارهٔ ۱۳۵ - ماده تاریخ (۱۱۸۶ه.ق): چون صدر جه ...82شمارهٔ ۱۳۶: چند ای ظالم! بهر فریب دگران 83شمارهٔ ۱۳۷: آن دوست که دشمن است با دوست همان 84شمارهٔ ۱۳۸: جمشیدی و جام تو شکستن نتوان!85شمارهٔ ۱۳۹: ای در هوس روی تو، روشن رایان!86شمارهٔ ۱۴۰: ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن 87شمارهٔ ۱۴۱: خوش آنکه بگوش تو رسد یا رب من 88شمارهٔ ۱۴۲: ای آنکه سر کوی تو شد منزل من 89شمارهٔ ۱۴۳: ای سوخته از هزار فرسخ دل من!90شمارهٔ ۱۴۴: دل خواست ز خلق و خون شد از غم دل ...91شمارهٔ ۱۴۵: آن کس که براز عشق شد محرم من 92شمارهٔ ۱۴۶: دی دست نگارین بت سیمین تن من 93شمارهٔ ۱۴۷: این طاس مصفی که بود آینه گون 94شمارهٔ ۱۴۸: آه از حسنین، کز جهان شیون و شین 95شمارهٔ ۱۴۹: در دل آهم شعله فروز است ببین!96شمارهٔ ۱۵۰: بشکافته دوست بر تنم پوست ببین!97شمارهٔ ۱۵۱: آن زلف، که صید مرغ دل کرده ز چین 98شمارهٔ ۱۵۲: شاها!تا کی پیاده ماند فرزین؟!99شمارهٔ ۱۵۳: شد زلزله یی، که نیست شد هست زمین 100شمارهٔ ۱۵۴: یا رب! یکی از عباد زورآور تو 101شمارهٔ ۱۵۵: ای من ز جفا جسته جدایی از تو 102شمارهٔ ۱۵۶: از کین چکند تا بدل ما دل تو؟!103شمارهٔ ۱۵۷: گفتم: بدلی نکرده یاری دل تو 104شمارهٔ ۱۵۸: جز در دل من گذر ندارد غم تو 105شمارهٔ ۱۵۹: صحبت چه شود گرم میان من و تو 106شمارهٔ ۱۶۰: گفتم: یار است پای من در گل از او!107شمارهٔ ۱۶۱: سویم بفرست گاه پیغامی و گاه 108شمارهٔ ۱۶۲: جار جنبم گر ندهد جاریه به 109شمارهٔ ۱۶۳: ای کشته ی امروز تو، فردا زنده؛110شمارهٔ ۱۶۴: ای باخته نرد دلبری با زهره 111شمارهٔ ۱۶۵: نه روی گله دارم و نه رای گله 112شمارهٔ ۱۶۶: امروز چو گل شکفته باشیم همه 113شمارهٔ ۱۶۷: آن شوخ کزو دور شبی خفتم،نه 114شمارهٔ ۱۶۸: عید است چه مانده ای صباحی بسرای؟!115شمارهٔ ۱۶۹: لرزان من و خواجه دوش از سردی دی 116شمارهٔ ۱۷۰: از دور فلک که باخت لعب عجبی 117شمارهٔ ۱۷۱: قاصد!دلم از حرف وفا خوش کردی 118شمارهٔ ۱۷۲: گفتی: ز رخم چرا نظر پوشیدی؟!119شمارهٔ ۱۷۳: دوشم دل برد، شاهد بازاری 120شمارهٔ ۱۷۴: رویی که کله ز مه رباید داری!121شمارهٔ ۱۷۵: دارم ز فراق ماه مهر افروزی 122شمارهٔ ۱۷۶: من مفلسم و، تو کیمییا ای ساقی!123شمارهٔ ۱۷۷: وقت است ز هر سو شکفد روی گلی 124شمارهٔ ۱۷۸: ز آن پیش که، شمع مهرش افروختمی 125شمارهٔ ۱۷۹: خوش آنکه چو یاد از اسیریم کنی 126شمارهٔ ۱۸۰: آذر! که چو من مانده جدا از وطنی!127شمارهٔ ۱۸۱: من بیتو دریده هر نفس پیرهنی 128شمارهٔ ۱۸۲: فردا چو بنامه ی سیاهم بینی 129شمارهٔ ۱۸۳: با کس سخنان ناپسندیده مگوی!130شمارهٔ ۱۸۴: در کوچه ی عشق، پای در گل ننهی!131شمارهٔ ۱۸۵: هنگامه ی ناز، تا بکی ساز دهی؟!

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ