به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیرباعی هاشمارهٔ ۹۶: زآن د رچو روم، عاشق زاری کم گیر؛

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زآن د رچو روم، عاشق زاری کم گیر؛
از صید گه خویش، شکاری کم گیر
از رفتن چون منی، مرنجان خاطر؛
از گوشه ی آستان، غباری کم گیر!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵: ای جود تو از ابر برآورده نفیر 2شمارهٔ ۹۶: زآن د رچو روم، عاشق زاری کم گیر؛3شمارهٔ ۹۷: از غالیه خاک این چمن بیخته گیر 4شمارهٔ ۹۸: شب بیتو چو باشم، سحرم ناید باز 5شمارهٔ ۹۹: هر مرغ که نامه ی من از تیهو و باز 6شمارهٔ ۱۰۰: در کنج خرابه بر حصیری دو سه گز 7شمارهٔ ۱۰۱: جویم هر روز شب، که کاهد این سوز 8شمارهٔ ۱۰۲: تا کی شب و روز و روز، شب از سر سو ...9شمارهٔ ۱۰۳: شبها دارم از آن مه مهر فروز 10شمارهٔ ۱۰۴: امشب ز مه رخت شبم مهر افروز 11شمارهٔ ۱۰۵: یاری که بود دردم ازوف درمان نیز 12شمارهٔ ۱۰۶: تن ز آتش غم، چو عود می بین و مپرس 13شمارهٔ ۱۰۷: خسرو، کآراست ملک چون روی عروس 14شمارهٔ ۱۰۸: جانم ز تو شد تباه، افسوس افسوس!15شمارهٔ ۱۰۹: یا رب مپسند کعبه گردد ناووس 16شمارهٔ ۱۱۰: یاری کامروز نقد دل باختمش 17شمارهٔ ۱۱۱: یار آمد و، جان برایگان میدهمش 18شمارهٔ ۱۱۲: خوش آنکه ز وصل تو شبی بالم خوش 19شمارهٔ ۱۱۳: امشب مهم آمد، نه چنان فاش که دوش 20شمارهٔ ۱۱۴: نقشی زخطا نبسته کلک تو زخط 21شمارهٔ ۱۱۵: بوی گل خود میشنوم از گل باغ 22شمارهٔ ۱۱۶: شد ماه سخن نهفته آذر ز کلف 23شمارهٔ ۱۱۷: روز وصلت، شد آتش افروز فراق!24شمارهٔ ۱۱۸: گفتم: گویم درد غم اندوز فراق 25شمارهٔ ۱۱۹: شادیم، مدام از غم دلکش عشق 26شمارهٔ ۱۲۰: ای بسته در صلح و گشاده در جنگ 27شمارهٔ ۱۲۱: ای خواجه، چه میگریزی از من مه و س ...28شمارهٔ ۱۲۲: آن چارده ساله ماه، کز غنج و دلال 29شمارهٔ ۱۲۳: ای شوخ! فراق تو کشیدن مشکل 30شمارهٔ ۱۲۴: عید است، مگردان صنما روی ز گل 31شمارهٔ ۱۲۵: ز آن شب که رخت دیده، گلت چیدستم 32شمارهٔ ۱۲۶: بس شب بلب آه سینه سوز آوردم 33شمارهٔ ۱۲۷: دلدار ز جور کام مشکل دهدم 34شمارهٔ ۱۲۸: در گلشن روزگار میگردیدم 35شمارهٔ ۱۲۹: گر در باغم، ز باغبان ناز کشم 36شمارهٔ ۱۳۰: ای محرم خلوت ومه انجمنم 37شمارهٔ ۱۳۱: در کوی تو، دلباخته ها می بینم 38شمارهٔ ۱۳۲: چون رخت ازین سرای شش گوشه بریم 39شمارهٔ ۱۳۳: چون گشت بخیر عاقبت کار نعیم 40شمارهٔ ۱۳۴: وقت است ز باغ نکهت گل شنویم 41شمارهٔ ۱۳۵ - ماده تاریخ (۱۱۸۶ه.ق): چون صدر جه ...42شمارهٔ ۱۳۶: چند ای ظالم! بهر فریب دگران 43شمارهٔ ۱۳۷: آن دوست که دشمن است با دوست همان 44شمارهٔ ۱۳۸: جمشیدی و جام تو شکستن نتوان!45شمارهٔ ۱۳۹: ای در هوس روی تو، روشن رایان!46شمارهٔ ۱۴۰: ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن 47شمارهٔ ۱۴۱: خوش آنکه بگوش تو رسد یا رب من 48شمارهٔ ۱۴۲: ای آنکه سر کوی تو شد منزل من 49شمارهٔ ۱۴۳: ای سوخته از هزار فرسخ دل من!50شمارهٔ ۱۴۴: دل خواست ز خلق و خون شد از غم دل ...51شمارهٔ ۱۴۵: آن کس که براز عشق شد محرم من 52شمارهٔ ۱۴۶: دی دست نگارین بت سیمین تن من 53شمارهٔ ۱۴۷: این طاس مصفی که بود آینه گون 54شمارهٔ ۱۴۸: آه از حسنین، کز جهان شیون و شین 55شمارهٔ ۱۴۹: در دل آهم شعله فروز است ببین!56شمارهٔ ۱۵۰: بشکافته دوست بر تنم پوست ببین!57شمارهٔ ۱۵۱: آن زلف، که صید مرغ دل کرده ز چین 58شمارهٔ ۱۵۲: شاها!تا کی پیاده ماند فرزین؟!59شمارهٔ ۱۵۳: شد زلزله یی، که نیست شد هست زمین 60شمارهٔ ۱۵۴: یا رب! یکی از عباد زورآور تو 61شمارهٔ ۱۵۵: ای من ز جفا جسته جدایی از تو 62شمارهٔ ۱۵۶: از کین چکند تا بدل ما دل تو؟!63شمارهٔ ۱۵۷: گفتم: بدلی نکرده یاری دل تو 64شمارهٔ ۱۵۸: جز در دل من گذر ندارد غم تو 65شمارهٔ ۱۵۹: صحبت چه شود گرم میان من و تو 66شمارهٔ ۱۶۰: گفتم: یار است پای من در گل از او!67شمارهٔ ۱۶۱: سویم بفرست گاه پیغامی و گاه 68شمارهٔ ۱۶۲: جار جنبم گر ندهد جاریه به 69شمارهٔ ۱۶۳: ای کشته ی امروز تو، فردا زنده؛70شمارهٔ ۱۶۴: ای باخته نرد دلبری با زهره 71شمارهٔ ۱۶۵: نه روی گله دارم و نه رای گله 72شمارهٔ ۱۶۶: امروز چو گل شکفته باشیم همه 73شمارهٔ ۱۶۷: آن شوخ کزو دور شبی خفتم،نه 74شمارهٔ ۱۶۸: عید است چه مانده ای صباحی بسرای؟!75شمارهٔ ۱۶۹: لرزان من و خواجه دوش از سردی دی 76شمارهٔ ۱۷۰: از دور فلک که باخت لعب عجبی 77شمارهٔ ۱۷۱: قاصد!دلم از حرف وفا خوش کردی 78شمارهٔ ۱۷۲: گفتی: ز رخم چرا نظر پوشیدی؟!79شمارهٔ ۱۷۳: دوشم دل برد، شاهد بازاری 80شمارهٔ ۱۷۴: رویی که کله ز مه رباید داری!81شمارهٔ ۱۷۵: دارم ز فراق ماه مهر افروزی 82شمارهٔ ۱۷۶: من مفلسم و، تو کیمییا ای ساقی!83شمارهٔ ۱۷۷: وقت است ز هر سو شکفد روی گلی 84شمارهٔ ۱۷۸: ز آن پیش که، شمع مهرش افروختمی 85شمارهٔ ۱۷۹: خوش آنکه چو یاد از اسیریم کنی 86شمارهٔ ۱۸۰: آذر! که چو من مانده جدا از وطنی!87شمارهٔ ۱۸۱: من بیتو دریده هر نفس پیرهنی 88شمارهٔ ۱۸۲: فردا چو بنامه ی سیاهم بینی 89شمارهٔ ۱۸۳: با کس سخنان ناپسندیده مگوی!90شمارهٔ ۱۸۴: در کوچه ی عشق، پای در گل ننهی!91شمارهٔ ۱۸۵: هنگامه ی ناز، تا بکی ساز دهی؟!

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ