به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

آذر بیگدلی

آذر بیگدلیرباعی هاشمارهٔ ۷۵: ای بیخبر از خدا، گر آیی، چه شود؟!

2470عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای بیخبر از خدا، گر آیی، چه شود؟!
غافل رفتی، بیخبر آیی، چه شود؟!
با وعده نیامدی و، چشمم بره است؛
بی وعده گرم ز در درآیی، چه شود؟!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۴: غارتگر جان، ز چشم من برد دو رود؛2شمارهٔ ۷۵: ای بیخبر از خدا، گر آیی، چه شود؟!3شمارهٔ ۷۶: وقت است که گل قدم سوی باغ نهد 4شمارهٔ ۷۷: از کوی تو چون باد صبا میآید 5شمارهٔ ۷۸: پیکی که ز کوی یار ما میآید 6شمارهٔ ۷۹: ای فوج طبیب را بدوزخ قائد 7شمارهٔ ۸۰: زآن کوی، جواب نامه ی ما ناید 8شمارهٔ ۸۱: برف آمده و بیخته کافور به بید 9شمارهٔ ۸۲: تا در غم جانان، بلبلم جان نرسید؛10شمارهٔ ۸۳: دردی که بپای جبهه سای تو رسید 11شمارهٔ ۸۴: سلخ شعبان، میم بدریوزه رسید 12شمارهٔ ۸۵: با گل میگفت بلبلی زار و نزار 13شمارهٔ ۸۶: میخانه، ز کارگاه مانی خوشتر 14شمارهٔ ۸۷: پیمانه ی ما پر از شراب اولیتر 15شمارهٔ ۸۸: ای رفته سوی خلد، ز دامان پدر 16شمارهٔ ۸۹: ز آزردن جان خسته جانی بگذر 17شمارهٔ ۹۰: امشب دارم بجان ز تن سوز دگر 18شمارهٔ ۹۱: این پرده که نقش چین خجل کرده نگر 19شمارهٔ ۹۲: آذر! دو جهان بدرگهش بنده نگر!20شمارهٔ ۹۳: آذر! آن شوخ را در اندیشه نگر!21شمارهٔ ۹۴: چل سال، براه عاشقی کردم سیر 22شمارهٔ ۹۵: ای جود تو از ابر برآورده نفیر 23شمارهٔ ۹۶: زآن د رچو روم، عاشق زاری کم گیر؛24شمارهٔ ۹۷: از غالیه خاک این چمن بیخته گیر 25شمارهٔ ۹۸: شب بیتو چو باشم، سحرم ناید باز 26شمارهٔ ۹۹: هر مرغ که نامه ی من از تیهو و باز 27شمارهٔ ۱۰۰: در کنج خرابه بر حصیری دو سه گز 28شمارهٔ ۱۰۱: جویم هر روز شب، که کاهد این سوز 29شمارهٔ ۱۰۲: تا کی شب و روز و روز، شب از سر سو ...30شمارهٔ ۱۰۳: شبها دارم از آن مه مهر فروز 31شمارهٔ ۱۰۴: امشب ز مه رخت شبم مهر افروز 32شمارهٔ ۱۰۵: یاری که بود دردم ازوف درمان نیز 33شمارهٔ ۱۰۶: تن ز آتش غم، چو عود می بین و مپرس 34شمارهٔ ۱۰۷: خسرو، کآراست ملک چون روی عروس 35شمارهٔ ۱۰۸: جانم ز تو شد تباه، افسوس افسوس!36شمارهٔ ۱۰۹: یا رب مپسند کعبه گردد ناووس 37شمارهٔ ۱۱۰: یاری کامروز نقد دل باختمش 38شمارهٔ ۱۱۱: یار آمد و، جان برایگان میدهمش 39شمارهٔ ۱۱۲: خوش آنکه ز وصل تو شبی بالم خوش 40شمارهٔ ۱۱۳: امشب مهم آمد، نه چنان فاش که دوش 41شمارهٔ ۱۱۴: نقشی زخطا نبسته کلک تو زخط 42شمارهٔ ۱۱۵: بوی گل خود میشنوم از گل باغ 43شمارهٔ ۱۱۶: شد ماه سخن نهفته آذر ز کلف 44شمارهٔ ۱۱۷: روز وصلت، شد آتش افروز فراق!45شمارهٔ ۱۱۸: گفتم: گویم درد غم اندوز فراق 46شمارهٔ ۱۱۹: شادیم، مدام از غم دلکش عشق 47شمارهٔ ۱۲۰: ای بسته در صلح و گشاده در جنگ 48شمارهٔ ۱۲۱: ای خواجه، چه میگریزی از من مه و س ...49شمارهٔ ۱۲۲: آن چارده ساله ماه، کز غنج و دلال 50شمارهٔ ۱۲۳: ای شوخ! فراق تو کشیدن مشکل 51شمارهٔ ۱۲۴: عید است، مگردان صنما روی ز گل 52شمارهٔ ۱۲۵: ز آن شب که رخت دیده، گلت چیدستم 53شمارهٔ ۱۲۶: بس شب بلب آه سینه سوز آوردم 54شمارهٔ ۱۲۷: دلدار ز جور کام مشکل دهدم 55شمارهٔ ۱۲۸: در گلشن روزگار میگردیدم 56شمارهٔ ۱۲۹: گر در باغم، ز باغبان ناز کشم 57شمارهٔ ۱۳۰: ای محرم خلوت ومه انجمنم 58شمارهٔ ۱۳۱: در کوی تو، دلباخته ها می بینم 59شمارهٔ ۱۳۲: چون رخت ازین سرای شش گوشه بریم 60شمارهٔ ۱۳۳: چون گشت بخیر عاقبت کار نعیم 61شمارهٔ ۱۳۴: وقت است ز باغ نکهت گل شنویم 62شمارهٔ ۱۳۵ - ماده تاریخ (۱۱۸۶ه.ق): چون صدر جه ...63شمارهٔ ۱۳۶: چند ای ظالم! بهر فریب دگران 64شمارهٔ ۱۳۷: آن دوست که دشمن است با دوست همان 65شمارهٔ ۱۳۸: جمشیدی و جام تو شکستن نتوان!66شمارهٔ ۱۳۹: ای در هوس روی تو، روشن رایان!67شمارهٔ ۱۴۰: ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن 68شمارهٔ ۱۴۱: خوش آنکه بگوش تو رسد یا رب من 69شمارهٔ ۱۴۲: ای آنکه سر کوی تو شد منزل من 70شمارهٔ ۱۴۳: ای سوخته از هزار فرسخ دل من!71شمارهٔ ۱۴۴: دل خواست ز خلق و خون شد از غم دل ...72شمارهٔ ۱۴۵: آن کس که براز عشق شد محرم من 73شمارهٔ ۱۴۶: دی دست نگارین بت سیمین تن من 74شمارهٔ ۱۴۷: این طاس مصفی که بود آینه گون 75شمارهٔ ۱۴۸: آه از حسنین، کز جهان شیون و شین 76شمارهٔ ۱۴۹: در دل آهم شعله فروز است ببین!77شمارهٔ ۱۵۰: بشکافته دوست بر تنم پوست ببین!78شمارهٔ ۱۵۱: آن زلف، که صید مرغ دل کرده ز چین 79شمارهٔ ۱۵۲: شاها!تا کی پیاده ماند فرزین؟!80شمارهٔ ۱۵۳: شد زلزله یی، که نیست شد هست زمین 81شمارهٔ ۱۵۴: یا رب! یکی از عباد زورآور تو 82شمارهٔ ۱۵۵: ای من ز جفا جسته جدایی از تو 83شمارهٔ ۱۵۶: از کین چکند تا بدل ما دل تو؟!84شمارهٔ ۱۵۷: گفتم: بدلی نکرده یاری دل تو 85شمارهٔ ۱۵۸: جز در دل من گذر ندارد غم تو 86شمارهٔ ۱۵۹: صحبت چه شود گرم میان من و تو 87شمارهٔ ۱۶۰: گفتم: یار است پای من در گل از او!88شمارهٔ ۱۶۱: سویم بفرست گاه پیغامی و گاه 89شمارهٔ ۱۶۲: جار جنبم گر ندهد جاریه به 90شمارهٔ ۱۶۳: ای کشته ی امروز تو، فردا زنده؛91شمارهٔ ۱۶۴: ای باخته نرد دلبری با زهره 92شمارهٔ ۱۶۵: نه روی گله دارم و نه رای گله 93شمارهٔ ۱۶۶: امروز چو گل شکفته باشیم همه 94شمارهٔ ۱۶۷: آن شوخ کزو دور شبی خفتم،نه 95شمارهٔ ۱۶۸: عید است چه مانده ای صباحی بسرای؟!96شمارهٔ ۱۶۹: لرزان من و خواجه دوش از سردی دی 97شمارهٔ ۱۷۰: از دور فلک که باخت لعب عجبی 98شمارهٔ ۱۷۱: قاصد!دلم از حرف وفا خوش کردی 99شمارهٔ ۱۷۲: گفتی: ز رخم چرا نظر پوشیدی؟!100شمارهٔ ۱۷۳: دوشم دل برد، شاهد بازاری 101شمارهٔ ۱۷۴: رویی که کله ز مه رباید داری!102شمارهٔ ۱۷۵: دارم ز فراق ماه مهر افروزی 103شمارهٔ ۱۷۶: من مفلسم و، تو کیمییا ای ساقی!104شمارهٔ ۱۷۷: وقت است ز هر سو شکفد روی گلی 105شمارهٔ ۱۷۸: ز آن پیش که، شمع مهرش افروختمی 106شمارهٔ ۱۷۹: خوش آنکه چو یاد از اسیریم کنی 107شمارهٔ ۱۸۰: آذر! که چو من مانده جدا از وطنی!108شمارهٔ ۱۸۱: من بیتو دریده هر نفس پیرهنی 109شمارهٔ ۱۸۲: فردا چو بنامه ی سیاهم بینی 110شمارهٔ ۱۸۳: با کس سخنان ناپسندیده مگوی!111شمارهٔ ۱۸۴: در کوچه ی عشق، پای در گل ننهی!112شمارهٔ ۱۸۵: هنگامه ی ناز، تا بکی ساز دهی؟!

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ