کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سنبلش را تا صبا بر گل مشوش می‌کند

    هر خم مویش مرا نعلی بر آتش می‌کند

    در جواب او

    قالبک‌زن چون رخِ والا منقش می‌کند

    بهر شلوارِ زرافشان خاطرم خوش می‌کند

    کرده در کار علم رفاف کاره مزی

    ریشه نعلک زده نعا در آتش می‌کند

    تنگ‌چشمی چون زره آن کس که عادت کرده است

    گر تبرش می‌زنی مشنو که ترکش می‌کند

    کهنگان را جامه نو هر زمان آرد به کار

    رخت افزون شیوه خوبان مهوش می‌کند

    آفرین بادا به کلک سوزن آن نقش‌دوز

    کو رخ کدرویی کتان منقش می‌کند

    در پی معنی رنگین نقشبند فکرتم

    در سخن هردم خیال شرب زرکش می‌کند

    برد و میلک خاص و میخک قیف و قطنی گو برو

    صوف گو بازآ که قاری ترک این شش می‌کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha