به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دوش بی روی تو آتش بسرم بر میشد
آبم از دیده همیرفت و زمین ترمیشد
در جواب او
جیب اطلس چو پر از کشمه عنبر میشد
جامها جمله ازان نفحه معطر میشد
سحر آشفته چو برخاستم از جامه خواب
جامه میجستم و دستار بهم بر میشد
در عروس تتق حجله نظر میکردم
پیش چشمم در و دیوار مصور میشد
علم زر بسر آنروز که دستار نمود
دید دل کش خرد و صبر در آنسر میشد
سوخته جبه شب برد وبمن گفت صباح
از سرم فوطه جدا مانده و بادم زده بود
وز دماغ آب همی رفت و زمین تر میشد
دیدم ایجامه سحر کوی گریبان ترا
سینه از مهر تو چون صبح منور میشد
ورق اطلس و والای تو دیدم قاری
پیش او دفتر گل جمله مبتر میشد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.