کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گدای حضرت اوباش و پادشاهی کن

    مکن مخالفت او و هر چه خواهی کن

    در جواب آن

    گدای وصله خیاط باش و شاهی کن

    بعاریت مستان رخت و هر چه خواهی کن

    نوشته برزه مفتون معقلی خطیست

    بجیب دلق که در این لباس شاهی کن

    برین نهالی اطلس ببالش زرمهر

    که گفت تکیه ده و خواب صبحگاهی کن

    بدست صوفی صوف از محرمات همه

    که منهیند برو توبه از مناهی کن

    طمع بروی سفیدی کی و چشم آویز

    چوروی بند شود جامه در سیاهی کن

    گرت بود سرو پایی چنانچه دلخواه است

    بپوش و سلطنت از ماه تا بماهی کن

    که گفت مدحت والا بران مکن قاری

    حدیث اطلس گلگون و حبرکاهی کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha