کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بجان آمد دل تنگم زدست عقل سرگردان

    بده ساقی می باقی زخویشم بیخبر گردان

    در جواب آن

    کتان سان شد تنم بی تاب وچون موئینه مو ریزان

    زپار جامه سرما و فکر رخت تابستان

    زمانی میخورم در بحر حبر موجزن غوطه

    دمی درجامه صوف مربع میزنم جولان

    چه داند چکمه را قیمت که گوئی چارپا دارد

    دوابی کش سقرلاط و جل خرباشدش یکسان

    گرت در بقچه خاص کسی نبود طمع جامه

    سجیف آسا نرانندت نیفتی خار چون دامان

    باطلس فطنی از خود را کند نسبت بدان ماند

    که از شوخی معارض میشود تن جامه باکتان

    بمحراب سجاده گرسری دارم مکن عیبم

    کسی گوید مسلمانرا که روی از قبله برگردان

    نظامی صوف طاقینست و سعدی جامه دیبا

    مرقع را شمر قاری و شرب زرفشان سلمان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha