نظام قاری
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۶ - خواجه عماد فقیه فرماید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بجان آمد دل تنگم زدست عقل سرگردان بده ساقی می باقی زخویشم بیخبر گردان در جواب آن کتان سان شد تنم بی تاب وچون موئینه مو ریزان زپار جامه سرما و فکر رخت تابستان زمانی میخورم در بحر حبر موجزن غوطه دمی درجامه صوف مربع میزنم جولان چه داند چکمه را قیمت که گوئی چارپا دارد دوابی کش سقرلاط و جل خرباشدش یکسان گرت در بقچه خاص کسی نبود طمع جامه سجیف آسا نرانندت نیفتی خار چون دامان باطلس فطنی از خود را کند نسبت بدان ماند که از شوخی معارض میشود تن جامه باکتان بمحراب سجاده گرسری دارم مکن عیبم کسی گوید مسلمانرا که روی از قبله برگردان نظامی صوف طاقینست و سعدی جامه دیبا مرقع را شمر قاری و شرب زرفشان سلمان نظام قاری