کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که زحسرت رخت روی بماه کرده ام

    سوخته ماه و زهر را بسته چو آه کرده ام

    در جواب آن

    هیئات چتر و خیمه را چونکه نگاه کرده ام

    گاه نظر بمهرو گه روی بماه کرده ام

    هر که برخت خوش مرا کرده تواضعی نخست

    درسر و پا و وضع او نیک نگاه کرده ام

    در بر هر تنی کند خازن بخت خلعتی

    بنده برهنه داشته تا چه گناه کرده ام

    کفتمش این جمال تو ای گل اطلس از کجاست

    گفته که حاصل اینهمه من زگیاه کرده ام

    هست عمامه و کله صورت دلوو ریسمان

    نسبت جیب کرد هم بر سر چاه کرده ام

    قاری از ین لباسها گشت چو جامه روشناس

    کسب زوصف رختها دولت و جاه کرده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha