کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوخ من هر گه کشاید طره چون قیر را
    می کند شیرازه دامان گل زنجیر را!
    کرده استاد ازل شرح گلستان رخش
    از غبار خط ریحان شیوه تحریر را!
    من شهید تیغ ابرویم برای قتل من
    از شکست ماه نو کن قبضه شمشیر را!
    مانی از صورتگری بگذر که نتوان یافتن
    در تتبع خانه چین نقش این تصویر را!
    از قضا من با جفا و جبر ظلمش راضیم
    بس که تغییری نباشد خامه تقدیر را!
    بر دلم از زخم پیکانش اثر پیدا نشد
    از پر عنقا بود بال رسا این تیر را!
    هیچ دیدستی که اندر مزرعا باد جهان
    مرغ معنی رام گردد دانه انجیر را
    میزند چشمش کمان فتنه گر آرد به زه
    با پر یک ناوک بیداد صد نخچیر را!
    بیش ازین الفت پرست و هم حیرانی مباش
    تا به کی در خواب مخمل قرعه تعبیر را؟!
    بگذر از سودای اوهام خیال سیم و زر
    تا کجا خواهی کشیدن منت اکسیر را؟!
    در بلای هجر او طغرل تحمل پیشه کن
    رحم نبود هیچ خوی آن جفا تخمیر را!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha