به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طغرل احراری

طغرل احراریغزل هاشمارهٔ ۱۰۰: هر کس که باشد همخانه صبح

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر کس که باشد همخانه صبح
چون مهر گردد پروانه صبح
دارد ز مستی چون بحر مواج
اندر دهن کف دیوانه صبح
در آخر شب زنهار گوئید
با گوش خورشید افسانه صبح
مشاطه را گو سازد مطرا
گیسوی شب را از شانه صبح
فرض است با ما ناآشنائی
هر کس که باشد بیگانه صبح
در بزم امکان بی سعی و کوشش
واصل نگردد جانانه صبح
غافل مباشید یاران که دارد
گنج فراوان ویرانه صبح!
صد خوشه خرمن حاصل توان داد
در مزرع دل از دانه صبح
در سینه جا کن هر گه که گوید
درس ادب را فرزانه صبح
نظاره می کن مانند طغرل
از روزن دل کاشانه صبح!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۹: چاک است گویا پیراهن صبح 2شمارهٔ ۱۰۰: هر کس که باشد همخانه صبح 3شمارهٔ ۱۰۱: گر چه در میخانه بر لب خنده ها دار ...4شمارهٔ ۱۰۲: باز از رنگ حنا شد پنجه دلدار سرخ 5شمارهٔ ۱۰۳: تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یا ...6شمارهٔ ۱۰۴: اگر شمع دلیل الفت ما رهنما گردد 7شمارهٔ ۱۰۵: ندانم ساغر عشرت کرا سرشار می گردد 8شمارهٔ ۱۰۶: اگر آئینه بر روی تو عرض مدعا دارد 9شمارهٔ ۱۰۷: بت نامهربانم کی ز حال من خبر دارد 10شمارهٔ ۱۰۸: غبار سرمه تا در خانه چشمش وطن دار ...11شمارهٔ ۱۰۹: تا کلک صنع چشم تو سرمشق ناز کرد 12شمارهٔ ۱۱۰: آتش عشق که خاکم تحفه بر باد آورد 13شمارهٔ ۱۱۱: رنگ رخسار تو از رخسار گل ننگ آورد 14شمارهٔ ۱۱۲: مانی چین نقش مطبوع تو در چین آورد 15شمارهٔ ۱۱۳: غنچه از لعل تو سبق گیرد 16شمارهٔ ۱۱۴: شهاب آسا نگاهم از سپهر دیده می تا ...17شمارهٔ ۱۱۵: زلف مشکین تا به دور ماه رویش هاله ...18شمارهٔ ۱۱۶: مرا از عالم و آدم غم عشق تو بس با ...19شمارهٔ ۱۱۷: مرا عشق تو تا سرمایه دنیا و دین ب ...20شمارهٔ ۱۱۸: هر کرا زلف عنبرین باشد 21شمارهٔ ۱۱۹: هر کرا دل محو آن آئینه رخسار شد 22شمارهٔ ۱۲۰: هر کرا چشم تو صهبا می کشد 23شمارهٔ ۱۲۱: از تبسم لعل او تا نشئه از مل می ک ...24شمارهٔ ۱۲۲: تا کمند زلف او صد دل به یک مو می ...25شمارهٔ ۱۲۳: کتاب عارضش را تا سواد خط نمایان ش ...26شمارهٔ ۱۲۴: آه از دور فلک یک لحظه بر کامم نشد 27شمارهٔ ۱۲۵: ماه سیم اندام من هر چند عالی جاه ...28شمارهٔ ۱۲۶: ماه من امروز در مصر ملاحت شاه شد 29شمارهٔ ۱۲۷: تا نزاکت زان خرام قد دلجو می چکد 30شمارهٔ ۱۲۸: به اوج دلبری روی تو تا ماه تمام آ ...31شمارهٔ ۱۲۹: شبی در خاطرم زلف تو آمد 32شمارهٔ ۱۳۰: خوبرویان شیوه حیرت شعارم کرده اند 33شمارهٔ ۱۳۱: مهر عشقش در ازل خط جبینم کرده اند 34شمارهٔ ۱۳۲: شبنم عرض ادب از چشم حیران ریختند 35شمارهٔ ۱۳۳: ساغر عیش ابد گر چه به دستم دادند 36شمارهٔ ۱۳۴: از نگه تیری به جانم آن کمان ابرو ...37شمارهٔ ۱۳۵: هر کجا آن شوخ گر صیدی به ابرو می ...38شمارهٔ ۱۳۶: عشق را حسن تو قانون دگر پیدا کند 39شمارهٔ ۱۳۷: عنبر زلف کژت بازار عنبر بشکند 40شمارهٔ ۱۳۸: باده عشق تو در هر دل اگر جوش کند 41شمارهٔ ۱۳۹: رنگ و بوی باغ حسنت در چمن شور افک ...42شمارهٔ ۱۴۰: غنچه را لعل لبت دلخون کند 43شمارهٔ ۱۴۱: ارغوان در پیش رخسار تو بیرنگی کند 44شمارهٔ ۱۴۲: یار به من باز جفا می کند 45شمارهٔ ۱۴۳: غمزه مردم شکارت غارت جان می کند 46شمارهٔ ۱۴۴: عارض چون ماهش از برقع نمایان می ک ...47شمارهٔ ۱۴۵: دل به طاق ابروی او می پرستی می کن ...48شمارهٔ ۱۴۶: پرتو آئینه ام حیرتبیانی می کند 49شمارهٔ ۱۴۷: تا قماش حسن او را کاروان از ناز ب ...50شمارهٔ ۱۴۸: هر کجا شوق توام ساغر کش آمال بود 51شمارهٔ ۱۴۹: یاد ایامی که هر دم با منت پیغام ب ...52شمارهٔ ۱۵۰: صبح صادق از طلوع معنی ام آگاه بود 53شمارهٔ ۱۵۱: سرم به زیر قدوم تو گر غبار شود 54شمارهٔ ۱۵۲: بود آن روز که چشمم به رخت باز شود 55شمارهٔ ۱۵۳: تا شعاع مهر از جیب تو روشن می شود 56شمارهٔ ۱۵۴: زیر تیغ ابرویش صد مثل من گر سر ده ...57شمارهٔ ۱۵۵: نرگس مست تو آلوی هراتم ندهد 58شمارهٔ ۱۵۶: ز جوش اشک در آبم گهربار اینچنین ب ...59شمارهٔ ۱۵۷: بیا ای دل که نیرنگ و فسونت پر به ...60شمارهٔ ۱۵۸: ای نگاه شفقت آمیزت مرا از جان لذی ...61شمارهٔ ۱۵۹: هر کجا گر گردبادی حلقه می سازد غب ...62شمارهٔ ۱۶۰: در دل خیال آن قد رعنا نگاه دار 63شمارهٔ ۱۶۱: کس نباشد به سیر این گلزار 64شمارهٔ ۱۶۲: بس که اندر باغ از جنت اثر دارد به ...65شمارهٔ ۱۶۳: آنقدر دارد صفا آئینه رخسار یار 66شمارهٔ ۱۶۴: تا شنیدم از صبا افسانه های زلف یا ...67شمارهٔ ۱۶۵: پرده صبح نگه را بر رخ دلدار در 68شمارهٔ ۱۶۶: در حریم یار گر آری گذر 69شمارهٔ ۱۶۷: ای غنچه دهن لب تو شکر 70شمارهٔ ۱۶۸: باز جانم شد فدای چشم خمار دگر 71شمارهٔ ۱۶۹: تا خیال صورتش شد دیده ام را جلوه ...72شمارهٔ ۱۷۰: ای خرام ناز تو چون جلوه طاووس نر 73شمارهٔ ۱۷۱: ای روی تو آفتاب خاور 74شمارهٔ ۱۷۲: آه ازان روزی که گردیدم من از وصل ...75شمارهٔ ۱۷۳: شب که با یاد رخت داشت دلم سوز و گ ...76شمارهٔ ۱۷۴: قامتم خم گشت آخر از غم بالای ناز 77شمارهٔ ۱۷۵: گر چه در راه محبت در تک و تازم هن ...78شمارهٔ ۱۷۶: بس که از زلف تو من خاطر پریشانم ه ...79شمارهٔ ۱۷۷: رفت جان بر باد و دور از وصل جانان ...80شمارهٔ ۱۷۸: در غمت جان دادم و اما تو در نازی ...81شمارهٔ ۱۷۹: ای عارض گلگون تو از باده گهر ریز 82شمارهٔ ۱۸۰: هر چه جز عشقش مرا عار است و بس 83شمارهٔ ۱۸۱: از تبسم لعل او چون غنچه خندان است ...84شمارهٔ ۱۸۲: بر رخش آئینه را یک چشم حیران است ...85شمارهٔ ۱۸۳: با زخم تغافل ز لب یار دوا پرس 86شمارهٔ ۱۸۴: آهنگ کوهسار تو از گوش کر مپرس 87شمارهٔ ۱۸۵: می روم از خویش هر ساعت ز دنبال نف ...88شمارهٔ ۱۸۶: یک نگاه از چشم مخمورش تو را باشد ...89شمارهٔ ۱۸۷: ز خون دیده من نامه به یار نویس 90شمارهٔ ۱۸۸: گر زیان ظاهر نمائی در خیال سود با ...91شمارهٔ ۱۸۹: گر نه ای صندل برو درد سر خمار باش 92شمارهٔ ۱۹۰: چند روزی بر بنای طاق غم معمار باش 93شمارهٔ ۱۹۱: بنای عشق گرت هست خانه ویران باش 94شمارهٔ ۱۹۲: هر که را باشد چو من گر شوخ سیمین ...95شمارهٔ ۱۹۳: شهادت بسملم از یک نگاه چشم مستستش 96شمارهٔ ۱۹۴: ز خود چندان فراموشم که نآیم هیچ د ...97شمارهٔ ۱۹۵: اگر بر قاصد نظاره بخشد رخصت بارش 98شمارهٔ ۱۹۶: هر کرا گر دلبرش باشد نباشد دل برش 99شمارهٔ ۱۹۷: ندانم گرمی خونی که دارد رنگ تأثیر ...100شمارهٔ ۱۹۸: چه خاصیت بود یارب نصیب چشم زهگیرش 101شمارهٔ ۱۹۹: هر کس که پر از باده عشق است ایاغش 102شمارهٔ ۲۰۰: بتی دارم که چتر مهر باشد زیب اورن ...103شمارهٔ ۲۰۱: دمد صبح امید من اگر از شام هجرانش 104شمارهٔ ۲۰۲: چه امکان است گردد از دلم بیرون تم ...105شمارهٔ ۲۰۳: می کند نظاره تا بر روی آن تنناز ر ...106شمارهٔ ۲۰۴: تا قضا زد خیمه هستی درین نیلی بسا ...107شمارهٔ ۲۰۵: گر نه ای بلبل تو را از صحبت گل ها ...108شمارهٔ ۲۰۶: بید مجنون را به جز آشفتگی از بر چ ...109شمارهٔ ۲۰۷: هر کس که دارد یک دلبر فیض 110شمارهٔ ۲۰۸: تا شد از کتم عدم در ملک هستی بود ...111شمارهٔ ۲۰۹: بس که شب تا روز از غم گریه ها دار ...112شمارهٔ ۲۱۰: از کمال روشنی در دیده شد جای چراغ 113شمارهٔ ۲۱۱: ای به خوبی در میان خوبرویان معترف 114شمارهٔ ۲۱۲: یار ما را پیرهن از برگ گل باشد لط ...115شمارهٔ ۲۱۳: ای شوخ پریوشان آفاق 116شمارهٔ ۲۱۴: ای لعل لب تو جان عاشق 117شمارهٔ ۲۱۵: دارد چمن ز رونق فصل بهار رنگ 118شمارهٔ ۲۱۶: اگر خرامی به سوی چمن بدین نیرنگ 119شمارهٔ ۲۱۷: حافظت از چشم بد بادا خداوند تعال 120شمارهٔ ۲۱۸: مرا شوریست بر سر از غم دل 121شمارهٔ ۲۱۹: بلند است از فلک مأوای بیدل 122شمارهٔ ۲۲۰: خوشا روزی که از مضمون طغرل 123شمارهٔ ۲۲۱: عالمی از روی او دارد گلستان در بغ ...124شمارهٔ ۲۲۲: ای از بهار عارضت نظاره را جان در ...125شمارهٔ ۲۲۳: ای نرگس مستت چمن آرای تغافل 126شمارهٔ ۲۲۴: لبت لعل و قدت طوبی رخت گل 127شمارهٔ ۲۲۵: گر کسی چیند ز باغ عارضت یکبار گل 128شمارهٔ ۲۲۶: بس که آوردست نخل قامت دلدار گل 129شمارهٔ ۲۲۷: ای ز صبح عارضت شرمنده در گلزار گل 130شمارهٔ ۲۲۸: در محفل رقیبان رویت شکفته گل گل 131شمارهٔ ۲۲۹: تا به منشور سخن سرمشق طغرا گشته ا ...132شمارهٔ ۲۳۰: بشنود بلبل اگر اندر گلستان ناله ا ...133شمارهٔ ۲۳۱: بر نمی آید برون از سینه آسان ناله ...134شمارهٔ ۲۳۲: کاش در بزم ادب من دلبری می داشتم 135شمارهٔ ۲۳۳: طرب پیمای عشقم خاکساریهاست معراجم 136شمارهٔ ۲۳۴: ازان روزی که من در حلقه زلف تو اف ...137شمارهٔ ۲۳۵: خجالت مایه ام وضع پریشانیست بنیاد ...138شمارهٔ ۲۳۶: کتاب عشق می خوانم کنون فهم سبق کر ...139شمارهٔ ۲۳۷: به مضراب دگر قانون عشقت ساز می کر ...140شمارهٔ ۲۳۸: صفحه دل را ز موج باده تا مستر زدم 141شمارهٔ ۲۳۹: فروزد شمع رخسارش اگر در کلبه تارم 142شمارهٔ ۲۴۰: نوبهار ایجادم رونق حمل دارم 143شمارهٔ ۲۴۱: بنما رخ چو ماهت که ز دل برد قرارم 144شمارهٔ ۲۴۲: حجاب از رخ فکن دلبر که زارم 145شمارهٔ ۲۴۳: ای نهال قامتت نخل گلستان ارم 146شمارهٔ ۲۴۴: وه که محرم در حریمش غیر و من اندر ...147شمارهٔ ۲۴۵: ز معمار خرابی بس که همچون گنج معم ...148شمارهٔ ۲۴۶: ندانم از چه استاد ازل کردست تخمیر ...149شمارهٔ ۲۴۷: بساط هستی خود را به راهت خاک می س ...150شمارهٔ ۲۴۸: به عالم خویش را از بی خودی افسانه ...151شمارهٔ ۲۴۹: ادب سرمایه عشقم مپرس از شوخی نازم 152شمارهٔ ۲۵۰: هر گه ز ناز خندد آن جوهر تبسم 153شمارهٔ ۲۵۱: حدیث زلف او خواهم خطی از هاله بنو ...154شمارهٔ ۲۵۲: چو می از آتش شوق وصال یار در جوشم 155شمارهٔ ۲۵۳: گرفتار کمند آن خم زلف بناگوشم 156شمارهٔ ۲۵۴: ندانم شمع رخسار که روشن شد ز آمال ...157شمارهٔ ۲۵۵: نشئه از میخانه تحقیق می خواهد دلم 158شمارهٔ ۲۵۶: آبله شد سد ره منزلم 159شمارهٔ ۲۵۷: ندانم نشئه از پیمانه چشم که در جا ...160شمارهٔ ۲۵۸: نباشد جز حساب غم به جدول خط تقویم ...161شمارهٔ ۲۵۹: ناله همان به که ز دل سر کنم 162شمارهٔ ۲۶۰: چو گل زین باغ یک دل غرق خونم 163شمارهٔ ۲۶۱: بیا ای باعث شور جنونم 164شمارهٔ ۲۶۲: عشق تو بلای جان و دینم 165شمارهٔ ۲۶۳: من از ساقی برای دفع غم توقیر می خ ...166شمارهٔ ۲۶۴: عارضت آفتاب می گویم 167شمارهٔ ۲۶۵: تا نگه از چشم حیران کرده ایم 168شمارهٔ ۲۶۶: حلاوت در دلم از عشق جانان 169شمارهٔ ۲۶۷: مرحبا ای دلبر سیمین تن سیمین بدن 170شمارهٔ ۲۶۸: زیر بار عشق تو قدم دو تا خواهد شد ...171شمارهٔ ۲۶۹: در غم عشق تو آخر ناتوان خواهم شدن 172شمارهٔ ۲۷۰: با برگ رخسار گلت ای گلبدن خوارم م ...173شمارهٔ ۲۷۱: ای جفاجو اندکی قلب مرا تفریح کن 174شمارهٔ ۲۷۲: سواد سرمه شام است در چشم نگار من 175شمارهٔ ۲۷۳: تا کشد از رخ نقاب آن ماه سیمین سا ...176شمارهٔ ۲۷۴: آه از جوش صفای طبع معنی زای من 177شمارهٔ ۲۷۵: تاب رخت ندارد خورشید طاق گردون 178شمارهٔ ۲۷۶: شوخ شهر آشوب من گر بی حجاب آید بر ...179شمارهٔ ۲۷۷: به یاد خنده آن لعل میگون 180شمارهٔ ۲۷۸: بتی دارم که صد میخانه باشد در کنا ...181شمارهٔ ۲۷۹: قدر مسیحا برد لعل سخندان او 182شمارهٔ ۲۸۰: شوخی که بگذرد ز دل ما سنان او 183شمارهٔ ۲۸۱: سرو و صنوبر شد خجل از قامت زیبای ...184شمارهٔ ۲۸۲: برد دلم را ز ره زلف سمنسای او 185شمارهٔ ۲۸۳: ماه تمام من که منم مستمند تو 186شمارهٔ ۲۸۴: دلبرم را هست گویا سیر صحرا آرزو 187شمارهٔ ۲۸۵: از قامت بلندت قمری به لحن کوکو 188شمارهٔ ۲۸۶: دل پیش تو کشف راز کرده 189شمارهٔ ۲۸۷: ای عشق بلای جان شدستی 190شمارهٔ ۲۸۸: ای غنچه خندان من از بوستان کیستی؟ ...191شمارهٔ ۲۸۹: یاد ایامی که سوی ما خرامی داشتی 192شمارهٔ ۲۹۰: آن روز وعده تو سرآمد نیامدی 193شمارهٔ ۲۹۱: عارضت خورشید اوج دلبری 194شمارهٔ ۲۹۲: با لب لعل تو طوطی نکند هم سخنی 195شمارهٔ ۲۹۳: ای فلک داد از جفایت در چه حالم کر ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ