کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ز صبح عارضت شرمنده در گلزار گل
    پیش رخسارت بود امروز جای خار گل
    سوی گلشن ای بهار ناز بی پروا خرام
    کز نهگاهت می کند از هر در و دیوار گل
    در گلستانی که یاد شعله دیدار توست
    بشکفد هر لحظه از فریاد موسیقار گل
    کس نمی بیند کنون در چارسوی اعتبار
    جز حدیث آن گل روی تو در بازار گل
    تا به رخسار تو شد آئینه گلشن دچار
    می کند تعظیم رویت در چمن ناچار گل
    دامن زلفت به رخ پیچیده زان رو بشکفد
    برهمن را هر زمان در گردن از زنار گل
    گر ز مرآت رخت عکسی فتد ناگه در آب
    سرو جای برگ آرد بر لب جوبار گل
    پنج نوبت می زند اندر چمن از شش جهت
    عارض و رخسار و لعل و خنده ات از چار گل
    گر کشد هر کس ز تصویر جمالت یک رقم
    بشکفد از پنجه اش تا حشر چون گلزار گل
    آفرین بر مصرع بیدل که طغرل گفته است
    حیف باشد جز دل عاشق به دست یار گل!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha