کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر گه ز ناز خندد آن جوهر تبسم
    غیر از شکر نجوشد از کوثر تبسم
    چون خاک داد بر باد او آتش قرارم
    خونم چو آب ریزد از خنجر تبسم
    جانم اگر چه نبود شیرین ز شهد وصلش
    باشد حلاوت دل از شکر تبسم
    بیداد رفته با من از لشکر تغافل
    دعوای عشق دارم با محضر تبسم
    امروز کس نخواند در معبد جمالش
    جز خطبه تلطف بر بستر تبسم
    در مزد مقدم او جان تحفه می نمایم
    پیغام وصل آرد گر چاکر تبسم
    خواندیم و گشت روشن مضمون خط لعلش
    جز خضر نیست دیگر پیغمبر تبسم
    در حلقه تغافل گر مرکز عتاب است
    در بزم ناز باشد سر دفتر تبسم
    در پیش خنده او در عدن چه باشد؟!
    لعلش کشیده یاقوت از اخگر تبسم!
    تا چند می نمائی تکرار درس نازش؟!
    افسانه مختصر کن با دلبر تبسم!
    چون مجرمان بگویم صد شرح قصه غم
    گر حال ما بپرسند در محشر تبسم
    در چین جبهه تا کی ای رهزنان عشرت
    بیرون روید اکنون از کشور تبسم!
    صد آفرین به بیدل کش گفته است طغرل
    یارب مباد تیغش چون جوهر تبسم!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha