کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حلاوت در دلم از عشق جانان
    ز وصلش گشته ام چون غنچه خندان
    به سر از عشق او صد شور و غوغا
    به دل از مهر او سوزیست پنهان
    بود از خنجر مژگان نازش
    هزاران رخنه اندر دین و ایمان
    یم و قلزم شود پیدا به عالم
    بسازم گریه چون ابر بهاران
    چه خوش باشد شود وصلش میسر
    سخن ها گویم از هر باب چندان
    ابا ناکرده از لعلش ستانم
    اجازت گر دهد بوسی به دندان
    نیم از عاشقان بی مروت
    که روبم خاک راهش را به مژگان
    مبادا خاری اندر رهگذارش
    ز مژگان اوفتد نبود ادب آن
    زنم آبی به راه او ز دیده
    که بنشیند ز پا گردش بدینسان
    غلام حلقه بر گوش است طغرل
    بجوید وصل جانان از دل و جان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha