کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از نگه تیری به جانم آن کمان ابرو زند
    شکر الطافش مرا بر تن سر از هر مو زند
    تاب لعل می پرستش قیمت از گوهر برد
    نسخ بازار شکر را او ز گفتگو زند
    مردم چشمش مرا از شش جهت تسخیر کرد
    تیر مژگانش دلم را هر دم از هر سو زند
    نکهت زلفش هزاران دل اسیر خود نمود
    وه ازان حالت که دل در حلقه گیسو زند!
    بهر تعظیم قدش طوبی سراسر گشته خم
    سرو و شمشاد صنوبر بر زمین زانو زند
    همچو دزدان با نگاه خود ندارد دوستی
    آشنائی سرمه را در نرگس جادو زند!
    ماه با رخسار او طغرل چه دعوا آورد؟!
    پرتو مهر جمالش با فلک پهلو زند!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha