ای فروغ شرع و دین از روی رخشان شما
آبروی طاعت از مهر محبان شما
عزم دیدار تو دارد، جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید، چیست فرمان شما؟
خاک شد سرها بسی در انتظار مقدمت
اندرین ره کشته بسیارند قربان شما
ای شهنشاه بلند اختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو گردون خاک ایوان شما
ای شفیع عاصیان وی دستگیر مذنبان
در قیامت دست عجز ما و دامان شما
با صبا همراه بفرست از پیامت، شمهای
بو که بوئی بشنوم از علم و عرفان شما
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
گوش جان ما و الفاظ دُر افشان شما
کس به دور غیبتت طرفی نبست از علم و فضل
به که نفروشند دانائی به نادان شما!
ای صبا با همنشینان امام ما بگو
کی سر حق ناشناسان گوی چوگان شما
گرچه دوریم از بساط قرب، همت دور نیست
بنده شاه شمائیم و ثناخوان شما
کار فیض از دست رفت آن شاه را آگه کنید
زینهار ای محرمان جان من و جان شما
*****
میکنم از دل دعائی بشنو و آمین بگو:
روزی ما باد یا رب عیش دوران شما