تو را میگویم ای جویای حق هی
ز جان بنده بشنو این نه از وی
غذای روح کن گفت پیمبر
مخوان غیر از حدیث از درسها شیء
شراب حبّ اهل البیت درکش
به آب زندگانی بودهام پی
تو را شرع پیمبر رهنما بس
چه میجوئی ز اسرار جم و کی
به جز حرف خدا و دوستانش
هر آن حرفی که گوئی هست لاشیء
*****
مده از دست امر شرع ای فیض
اگر خواهی به جان و دل شوی حی