بخت از قدوم دوست نشانم نمیدهد
دولت خبر ز راز نهانم نمیدهد
جان میدهم برای لقایش به صدق دل
اینم نمیستاند و آنم نمیدهد
مردم ز اشتیاق در این پرده راه نیست
یا هست پردهدار نشانم نمیدهد
دانم به صبر دست دهد کام دل ولی
بد عهدی زمانه امانم نمیدهد
چندان که بر کنار چو پرگار میروم
دوران چو نقطه ره به میانم نمیدهد
*****
گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست
از آه و ناله فیض امانم نمیدهد