خیز تا چاره این غم به مناجات بریم
حاجت خود به بر قاضی حاجات بریم
مقصد اصلی دل را که لقای مهدی است
همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم
از خدا خدمت او را به تضرع طلبیم
به مناجات مگر ره به ملاقات بریم
ما خود آن حال نداریم مقام تو کجاست
مگر از رهگذرت پی به مقامات بریم
نارسیده به وصالت ز جهان گر برویم
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
فتنه میبارد از این قصر مقرنس برخیز
تا به ظلّ تو پناه از همه آفات بریم
در بیابان غمت گم شدن آخر تا چند
ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم
کوس ناموس تو از کنگره عرش زنیم
عَلَم مهر تو بر بام سماوات بریم
خاک کوی تو به صحرای قیامت فردا
همه بر فرق سر از بهر مباهات بریم
غیر جان چیست که تا در قدمش افشانیم
غیر اخلاص چه داریم که سوغات بریم
*****
فیض بیهوده مکن بر سر هر کوی خروش
خیز تا چاره این غم به مناجات بریم