کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد
    دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد
    دل من برد بگفتار دل آزار بتی
    که همه فعلش بند است و همه قولش داد
    بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت
    بوفا کردن زفتست و بدل بردن راد
    بدهم گفت بتو جان و دل و غم ندهم
    این پذیرفت و بداد آن پذیرفت و نداد
    از میان همه این خیل بد و دادم دل
    از میان همه این قوم بدو بودم شاد
    ندهد دل بمن آن ماه و ز من خواهد دل
    ندهد داد من از جور و ز من خواهد داد
    مهربان بود ندانم ز من او را چه رسید
    دادگر بود ندانم که مر او را چه فتاد
    که یکی روز بدرویش همی نارد مهر
    که یکی ساعت از داد همی نارد یاد
    هرگز اوراست ندارد که منم شیفته دل
    دل او چون دل من شیفته و تافته باد
    که هرانکس که دل اندر کف معشوق نهد
    بهمه جور و جفا گوش ببایدش نهاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha