کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای گشته یادگار ز کردار تو شهی
    دیدار تو مبارک و گفتار تو بهی
    از هر بهی بهی تو و بر هر سری سری
    از هر مهی مهی تو و بر هر شهی شهی
    یا دادنست و یا ستدن کار تو مدام
    گاهی جهان ستانی و گاهی عطا دهی
    از چشم خصم چشمه خون سر بر آورد
    چون دست را بدسته شمشیر بر نهی
    با هیبت تو کوهی کاهی شود ولیک
    با دولت تو خاری سروی شود سهی
    گر پیشت اندر آید دریا بروز جنگ
    با اسب و با سلاح ز دریا برون جهی
    امسال هست بار خدایا رهیت را
    خانه ز دانه خالی و میدان ز می تهی
    جانم بسوختند و زان بر فروختند
    سیمم بکار گل شد از این هم تو آگهی
    کار رهی بساز که دائم تو ساختی
    از غله و نبید بده بهره رهی
    تا چون رخ صنم بود اندر بهار گل
    تا چون رخ شمن بود اندر خزان بهی
    بادا رخ عدوی تو همچون بهی ز غم
    روی تو باد همچو گل از شادی و بهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha