کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شاه زمینی و پادشاه زمانی
    جز بفریدون با هیچ خلق نمانی
    جد تو گرچه جهان بپیری بگشاد
    تو بگشادی همه جهان بجوانی
    جان ولی را همه سلامت و سودی
    جسم عدو را همه بلا و زیانی
    آن را کش مال خویش روزی باشد
    میل ندارد بگنجهای نهانی
    عمر بشادی و خرمی گذراند
    دائم چو نان که تو همی گذرانی
    بخشش و بخشایش است کار تو دائم
    زانکه همه رازهای گیتی دانی
    جشن خزانست و وقت خون رزانست
    خون رزان خور بیاد جشن خزانی
    کنون چون به باغ اندرون بگذری
    بجز نار و سیب و بهی ننگری
    بهم ساخته سیب سرخ و سپید
    چو مریخ پیوسته با مشتری
    هوا گشت چون نیلگون پرنیان
    زمین گشت چون سبز گون ششتری
    ز نیلوفر و گل بدل دادمان
    می و زعفران چرخ نیلوفری
    شده بلبل از باغ و با او شده
    گل تازه و ارغوان طری
    سیه پوش زاغ آمده با فغان
    چو بدخواه شاه جهان لشگری
    بملک اندرون جاودان زنده باد
    تن از رنج خالی دل از غم بری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha