کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرگه که من بزلف وی اندر نگه کنم
    شادی و خرمی ز دل خویش برکنم
    گردد روان سرشگم و گردد طپان دلم
    گردد نژند جانم و گردد نوان تنم
    هرگه که دست بر شکن زلف او برم
    بر خویشتن ز حسرت و تیمار بشکنم
    گاهش بروی بر نهم و گه بدیدگان
    گاهش هزار بوسه بیک موی بر زنم
    بیهش بیوفتم که شبی دیده باشمش
    در بیهشی کجا بوم از دست بفکنم
    بی تو بزلف تو نتوانم نهاد دل
    بی تو چو موی گردم گر سنگ و آهنم
    تا حربگاه مسکن و مأوای او شده است
    زندان شده است زانده آن ماه مسکنم
    از هجر آن چو لاله اردیبهشت روی
    من روزها بزاری چون ابر بهمنم
    ایدوستر ز جان و جهان تا برفته
    از درد و غم بکام بداندیش دشمنم
    تا جعد تو بمشک کنارم بیاگند
    هر شب ز دیده جامه بلؤلؤ بیاگنم
    اندر جهان بعشق پراکنده نام من
    از بس که خون دیده برخ بر پراکنم
    ای روشنائی دل تا دوری از برم
    تاری شده است از غم این چشم روشنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha