کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای بند بلا دیده و از بند بجسته
    مردانه شده آمده بر شهر خجسته
    بنشین و طرب کن بمین و مطرب و معشوق
    کز جستن تو هست عدو زار نشسته
    از دست عدو راست چنان آمده اینجا
    کز دست رود باز گرسنه سوی مسته
    مات از قبل خویش بدست نسپردیم
    یزدان جهان داد بما باز بدسته
    خود کردی شیری و دلیری که بجستی
    جز تو بجهان نیست کس آنجای بجسته
    نگشاد در شادی تا تو نگشادی
    کز بستن تو بود در شادی بسته
    زانست قوی شیر بگردون که بهرگاه
    از خود بتن خویش رسولست فرسته
    آنکس که نمی خواست شکسته دل تو شاد
    از گرز تواش زود شود پشت شکسته
    آن باد پس رنجت و آن باد پس غم
    خصمان همه آواره و ضدان همه خسته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha