به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر معزی

امیر معزیرباعیاتشمارهٔ ۱۴: تا شاه نشاط دجله کردست امشب

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا شاه نشاط دجله کردست امشب

اندر دل بندگان فزودست طرب

دریاست شه پاکدل پاک نسب

دریا به ‌میان دجله در هست عجب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳: ای جام تو آب و آتش ناب شراب 2شمارهٔ ۱۴: تا شاه نشاط دجله کردست امشب 3شمارهٔ ۱۵: کوه از صف ترکان ملک ‌گردد پست 4شمارهٔ ۱۶: ای شاه زمین بر آسمان داری تخت 5شمارهٔ ۱۷: ای داده به تو خدای جاه پدرت 6شمارهٔ ۱۸: بر خاک سر کوی تو ای عشق پرست 7شمارهٔ ۱۹: تا شاه گشاده دست بر تخت نشست 8شمارهٔ ۲۰: این ابر که دُرّ شاهوار آوردست 9شمارهٔ ۲۱: گر خصم نخواست از حسد کار توراست 10شمارهٔ ۲۲: گر نور مه و روشنی شمع توراست 11شمارهٔ ۲۳: شاها همه آشوب ز بدخواه تو خاست 12شمارهٔ ۲۴: شاها اثر صبوح کاری عجب است 13شمارهٔ ۲۵: ای شاه به دولت از جهان بهر توراست 14شمارهٔ ۲۶: ای شاه زمانه بخت پیروز تو راست 15شمارهٔ ۲۷: رخشنده چو مهرست ضمیری که تو راست 16شمارهٔ ۲۸: با لشکر عشق تو مباهات خوش است 17شمارهٔ ۲۹: علم تو زعلم خضر و آصف بیش است 18شمارهٔ ۳۰: آن ابر که خاطرش به خاطر برق است 19شمارهٔ ۳۱: هر چند که بر زمانه فرمان من است 20شمارهٔ ۳۲: مخلوق فراوان است الله یکی است 21شمارهٔ ۳۳: دولت‌ که همه جهان به‌سنجر دادست 22شمارهٔ ۳۴: نور ملک ای ملک به نام تو درست 23شمارهٔ ۳۵: آتش تیغی و تا به محشر تف توست 24شمارهٔ ۳۶: ای شاه دل روشن تو جوشن توست 25شمارهٔ ۳۷: ای یار چو روزگار یار من و توست 26شمارهٔ ۳۸: دولت ‌که تو را داد به من زایل نیست 27شمارهٔ ۳۹: تا دین باشد به جز یکی یزدان نیست 28شمارهٔ ۴۰: بیدادی و فتنه در جهان آیین نیست 29شمارهٔ ۴۱: در عشق توام امید بهروزی نیست 30شمارهٔ ۴۲: در راه نسا ای ملک پاک سرشت 31شمارهٔ ۴۳: آن‌کس‌که چراغ مهر تو در بر یافت 32شمارهٔ ۴۴: تا از برم آن یار پسندیده برفت 33شمارهٔ ۴۵: ای شاه فلک یاد تو را نوش گرفت 34شمارهٔ ۴۶: گر یابد زهره آگهی از نامت 35شمارهٔ ۴۷: ای راحت جان ما ز دو مرجانت 36شمارهٔ ۴۸: از تیغ چو آب تو به رزم آتش زاد 37شمارهٔ ۴۹: خالق همه اقبال خلایق به تو داد 38شمارهٔ ۵۰: باکم ز منی پای تو اندر گل باد 39شمارهٔ ۵۱: هرگز دل تو به هیچکس شاد مباد 40شمارهٔ ۵۲: گیتی ملکا جز به تو آباد مباد 41شمارهٔ ۵۳: هر کار که هست جز به‌ کام تو مباد 42شمارهٔ ۵۴: ای ناصر دین ناصر تو یزدان باد 43شمارهٔ ۵۵: دلها همه در زلف تو آویخته باد 44شمارهٔ ۵۶: ایزد ملکا سعادت جم به تو داد 45شمارهٔ ۵۷: تا دولت تو به گرد گردون گردد 46شمارهٔ ۵۸: ای از همه خسروان چو افریدون فرد 47شمارهٔ ۵۹: ای صدر جهان هرکه می‌کین تو خورد 48شمارهٔ ۶۰: عشقت صنما به روی‌ زردم دارد 49شمارهٔ ۶۱: جانی‌که زمهر توست نقصان نبرد 50شمارهٔ ۶۲: تا عصمت ایزدت نکوخواه نکرد 51شمارهٔ ۶۳: ایزد که بنای دولتت عالی کرد 52شمارهٔ ۶۴: چون شاه جهان کمان کشیدن گیرد 53شمارهٔ ۶۵: هر تیر که شاه تیر گیر اندازد 54شمارهٔ ۶۶: ای شاه زمین فلک سریرتو سزد 55شمارهٔ ۶۷: سلطان علم عدل به هر عالم زد 56شمارهٔ ۶۸: من با تو بتا نفس نمی‌یارم زد 57شمارهٔ ۶۹: چون شاه سرای پرده بر هامون زد 58شمارهٔ ۷۰: هر شب که وصال یار دلبر باشد 59شمارهٔ ۷۱: گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد 60شمارهٔ ۷۲: تا فتح تو تاریخ مسلمانی شد 61شمارهٔ ۷۳: چون شاه سوی تخت سرافراز آمد 62شمارهٔ ۷۴: چون رخ بگشاد آن نگار دلبند 63شمارهٔ ۷۵: گر ابر به جود خویشتن را چو تو خوان ...64شمارهٔ ۷۶: از هیبت تو به روم کفار نماند 65شمارهٔ ۷۷: در عشق تو ای صنم مرا رای نماند 66شمارهٔ ۷۸: ای شاه بنای ملک محکم به‌تو ماند 67شمارهٔ ۷۹: در عشق تو زیر و بم هم‌آواز منند 68شمارهٔ ۸۰: تیراندازان همه گرو در بستند 69شمارهٔ ۸۱: خصمان تو لاف سپر زرد زدند 70شمارهٔ ۸۲: چون باز خیال تو پر و بال زند 71شمارهٔ ۸۳: هر شب که رهی فال ز روی تو زند 72شمارهٔ ۸۴: ترکان ملک با خرد و باهوشند 73شمارهٔ ۸۵: خصمان ملک چو جغد در ویرانند 74شمارهٔ ۸۶: گر بر فلک از تاجوران راه کنند 75شمارهٔ ۸۷: ای شاه تورا ماه نگین خواهد بود 76شمارهٔ ۸۸: تا چند دل تو چشمهٔ نور بود 77شمارهٔ ۸۹: از عمر شبی به‌ کام دل دوشم بود 78شمارهٔ ۹۰: حیرت همه در درنگ و سنگ تو بود 79شمارهٔ ۹۱: هرکس که سزای افسر وگاه بود 80شمارهٔ ۹۲: هر بزم که کردی همه بهروزی بود 81شمارهٔ ۹۳: دجله ملکا زمان زمان بفزاید 82شمارهٔ ۹۴: خرگه زند وکارکسی نگشاید 83شمارهٔ ۹۵: سلطان جهان برکیارق باید 84شمارهٔ ۹۶: از درگه تو ملوک را تاج آید 85شمارهٔ ۹۷: شاها چو دلت در صف تدبیر آید 86شمارهٔ ۹۸: چون آتش خاطر مرا شاه بدید 87شمارهٔ ۹۹: حوران سپاهت ای شه شیر شکر 88شمارهٔ ۱۰۰: دست مَلِک ملوکِ عالم‌ْ سنجر 89شمارهٔ ۱۰۱: چون بر دل و سر نهم دو دست ای دلبر 90شمارهٔ ۱۰۲: ای رفته ز خانه مدتی سوی سفر 91شمارهٔ ۱۰۳: چون نرگس اگر نهیم در خاکستر 92شمارهٔ ۱۰۴: هستند به بزمت ای شه شیر شکار 93شمارهٔ ۱۰۵: شاها خردت هست به می خوردن یار 94شمارهٔ ۱۰۶: ای دشمن تو به قبضهٔ قهر اندر 95شمارهٔ ۱۰۷: هرگز نشوم من از بت و باده صبور 96شمارهٔ ۱۰۸: ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور 97شمارهٔ ۱۰۹: خستی دل من به غمزه ای بدر منیر 98شمارهٔ ۱۱۰: گر بخت بلند خواهی و عمر دراز 99شمارهٔ ۱۱۱: از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز 100شمارهٔ ۱۱۲: چون چشم تو بر دلم شود تیر انداز 101شمارهٔ ۱۱۳: از جور قد بلند و موی پستش 102شمارهٔ ۱۱۴: شاهی که به رزم کاویان داشت درفش 103شمارهٔ ۱۱۵: در عشق تو بی‌روان نَوان بودم دوش 104شمارهٔ ۱۱۶: دستور و شهنشه از جهان رایت خوش 105شمارهٔ ۱۱۷: نشناخت ملک سعادت اختر خویش 106شمارهٔ ۱۱۸: چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق 107شمارهٔ ۱۱۹: تا دید زمانه در دلم غایت عشق 108شمارهٔ ۱۲۰: چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق 109شمارهٔ ۱۲۱: ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک 110شمارهٔ ۱۲۲: سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ 111شمارهٔ ۱۲۳: ای تیغ تو با قوت مریخ و زحل 112شمارهٔ ۱۲۴: از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم 113شمارهٔ ۱۲۵: ای سیمبر از عشق تو در رشته شدم 114شمارهٔ ۱۲۶: هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم 115شمارهٔ ۱۲۷: ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم 116شمارهٔ ۱۲۸: گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم 117شمارهٔ ۱۲۹: هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم 118شمارهٔ ۱۳۰: گه سرو بلند حله بوشت خوانم 119شمارهٔ ۱۳۱: ای‌ گوی زَنَخ سخن ز کویت ‌گویم 120شمارهٔ ۱۳۲: مستم ملکا و هر چه اکنون‌گویم 121شمارهٔ ۱۳۳: چشم من و چشم آن بت تنگ دهان 122شمارهٔ ۱۳۴: تیغ ملک شرق خداوند جهان 123شمارهٔ ۱۳۵: هر شاه که داشت دولت و بخت جوان 124شمارهٔ ۱۳۶: نه با منی ار چه همنشینی با من 125شمارهٔ ۱۳۷: رفتی و به یک بارگرفتی کم من 126شمارهٔ ۱۳۸: بگرفت شها قضای بد دامن من 127شمارهٔ ۱۳۹: ای چرخ‌کمر مبند برکینه من 128شمارهٔ ۱۴۰: نازید به گرز گاوسار افریدون 129شمارهٔ ۱۴۱: گر حاجب و چاوش تو ای ناصر دین 130شمارهٔ ۱۴۲: ای شاه زتو تخت همی نازد و زین 131شمارهٔ ۱۴۳: ای حیدر و جمشید به شمشیر و نگین 132شمارهٔ ۱۴۴: ای شاه جهان دو گوشهٔ روی زمین 133شمارهٔ ۱۴۵: ای برده به شمشیر همه ملک تگین 134شمارهٔ ۱۴۶: زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین 135شمارهٔ ۱۴۷: خصمی‌که ستم بود همه همت او 136شمارهٔ ۱۴۸: سروی‌که بنفشه برگل آمد بر او 137شمارهٔ ۱۴۹: خصمی‌که بر او فسوس کرد اختر او 138شمارهٔ ۱۵۰: ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو 139شمارهٔ ۱۵۱: ای کرده سپهر و اختران یاری تو 140شمارهٔ ۱۵۲: ای شاه چو آسمان کمان داری تو 141شمارهٔ ۱۵۳: خورشید بر آسمان نپیماید راه 142شمارهٔ ۱۵۴: دارند همه شگفت میران سپاه 143شمارهٔ ۱۵۵: خصمان تو رسم بد نهادند همه 144شمارهٔ ۱۵۶: ای پیش تو حاسدانت‌ را سنگی نه 145شمارهٔ ۱۵۷: پروین و ستارگان گردون پیمای 146شمارهٔ ۱۵۸: افروخته دولت شه عالم رای 147شمارهٔ ۱۵۹: ای رایت و رای تو همایون چو همای 148شمارهٔ ۱۶۰: شاها در فتح بر تو بگشاد خدای 149شمارهٔ ۱۶۱: دامی که در آن دام شکارم کردی 150شمارهٔ ۱۶۲: ای عشق تو عمرم به کران آوردی 151شمارهٔ ۱۶۳: از بهر جمال چهرهٔ همچو پری 152شمارهٔ ۱۶۴: در بر ملکا دل توانگر داری 153شمارهٔ ۱۶۵: ای باخته عشق در جهان با دگری 154شمارهٔ ۱۶۶: هر سال به‌کار ملک بیدار تری 155شمارهٔ ۱۶۷: هر دم زا‌دمی‌ا خجسته دیدار تری 156شمارهٔ ۱۶۸: زاهد نکند توبه به زهد ای ساقی 157شمارهٔ ۱۶۹: خور گوید کاشکی که زرین تنمی 158شمارهٔ ۱۷۰: ای شاه نگویمت که چون گردونی 159شمارهٔ ۱۷۱: این مجلس شاه و گل‌فشان اندروی 160شمارهٔ ۱۷۲: لبیک دهد بخت چو آواز دهی 161شمارهٔ ۱۷۳: یار از غم من خبر ندارد گویی 162شمارهٔ ۱۷۴: ای ماه کمان شهریاری گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ