به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر معزی

امیر معزیرباعیاتشمارهٔ ۴۴: تا از برم آن یار پسندیده برفت

2310عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا از برم آن یار پسندیده برفت

آرام و قرار از دل شوریده برفت

خون دلم از دیده رواست از آنک

از دل برود هر آنچه از دیده برفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳: آن‌کس‌که چراغ مهر تو در بر یافت 2شمارهٔ ۴۴: تا از برم آن یار پسندیده برفت 3شمارهٔ ۴۵: ای شاه فلک یاد تو را نوش گرفت 4شمارهٔ ۴۶: گر یابد زهره آگهی از نامت 5شمارهٔ ۴۷: ای راحت جان ما ز دو مرجانت 6شمارهٔ ۴۸: از تیغ چو آب تو به رزم آتش زاد 7شمارهٔ ۴۹: خالق همه اقبال خلایق به تو داد 8شمارهٔ ۵۰: باکم ز منی پای تو اندر گل باد 9شمارهٔ ۵۱: هرگز دل تو به هیچکس شاد مباد 10شمارهٔ ۵۲: گیتی ملکا جز به تو آباد مباد 11شمارهٔ ۵۳: هر کار که هست جز به‌ کام تو مباد 12شمارهٔ ۵۴: ای ناصر دین ناصر تو یزدان باد 13شمارهٔ ۵۵: دلها همه در زلف تو آویخته باد 14شمارهٔ ۵۶: ایزد ملکا سعادت جم به تو داد 15شمارهٔ ۵۷: تا دولت تو به گرد گردون گردد 16شمارهٔ ۵۸: ای از همه خسروان چو افریدون فرد 17شمارهٔ ۵۹: ای صدر جهان هرکه می‌کین تو خورد 18شمارهٔ ۶۰: عشقت صنما به روی‌ زردم دارد 19شمارهٔ ۶۱: جانی‌که زمهر توست نقصان نبرد 20شمارهٔ ۶۲: تا عصمت ایزدت نکوخواه نکرد 21شمارهٔ ۶۳: ایزد که بنای دولتت عالی کرد 22شمارهٔ ۶۴: چون شاه جهان کمان کشیدن گیرد 23شمارهٔ ۶۵: هر تیر که شاه تیر گیر اندازد 24شمارهٔ ۶۶: ای شاه زمین فلک سریرتو سزد 25شمارهٔ ۶۷: سلطان علم عدل به هر عالم زد 26شمارهٔ ۶۸: من با تو بتا نفس نمی‌یارم زد 27شمارهٔ ۶۹: چون شاه سرای پرده بر هامون زد 28شمارهٔ ۷۰: هر شب که وصال یار دلبر باشد 29شمارهٔ ۷۱: گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد 30شمارهٔ ۷۲: تا فتح تو تاریخ مسلمانی شد 31شمارهٔ ۷۳: چون شاه سوی تخت سرافراز آمد 32شمارهٔ ۷۴: چون رخ بگشاد آن نگار دلبند 33شمارهٔ ۷۵: گر ابر به جود خویشتن را چو تو خوان ...34شمارهٔ ۷۶: از هیبت تو به روم کفار نماند 35شمارهٔ ۷۷: در عشق تو ای صنم مرا رای نماند 36شمارهٔ ۷۸: ای شاه بنای ملک محکم به‌تو ماند 37شمارهٔ ۷۹: در عشق تو زیر و بم هم‌آواز منند 38شمارهٔ ۸۰: تیراندازان همه گرو در بستند 39شمارهٔ ۸۱: خصمان تو لاف سپر زرد زدند 40شمارهٔ ۸۲: چون باز خیال تو پر و بال زند 41شمارهٔ ۸۳: هر شب که رهی فال ز روی تو زند 42شمارهٔ ۸۴: ترکان ملک با خرد و باهوشند 43شمارهٔ ۸۵: خصمان ملک چو جغد در ویرانند 44شمارهٔ ۸۶: گر بر فلک از تاجوران راه کنند 45شمارهٔ ۸۷: ای شاه تورا ماه نگین خواهد بود 46شمارهٔ ۸۸: تا چند دل تو چشمهٔ نور بود 47شمارهٔ ۸۹: از عمر شبی به‌ کام دل دوشم بود 48شمارهٔ ۹۰: حیرت همه در درنگ و سنگ تو بود 49شمارهٔ ۹۱: هرکس که سزای افسر وگاه بود 50شمارهٔ ۹۲: هر بزم که کردی همه بهروزی بود 51شمارهٔ ۹۳: دجله ملکا زمان زمان بفزاید 52شمارهٔ ۹۴: خرگه زند وکارکسی نگشاید 53شمارهٔ ۹۵: سلطان جهان برکیارق باید 54شمارهٔ ۹۶: از درگه تو ملوک را تاج آید 55شمارهٔ ۹۷: شاها چو دلت در صف تدبیر آید 56شمارهٔ ۹۸: چون آتش خاطر مرا شاه بدید 57شمارهٔ ۹۹: حوران سپاهت ای شه شیر شکر 58شمارهٔ ۱۰۰: دست مَلِک ملوکِ عالم‌ْ سنجر 59شمارهٔ ۱۰۱: چون بر دل و سر نهم دو دست ای دلبر 60شمارهٔ ۱۰۲: ای رفته ز خانه مدتی سوی سفر 61شمارهٔ ۱۰۳: چون نرگس اگر نهیم در خاکستر 62شمارهٔ ۱۰۴: هستند به بزمت ای شه شیر شکار 63شمارهٔ ۱۰۵: شاها خردت هست به می خوردن یار 64شمارهٔ ۱۰۶: ای دشمن تو به قبضهٔ قهر اندر 65شمارهٔ ۱۰۷: هرگز نشوم من از بت و باده صبور 66شمارهٔ ۱۰۸: ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور 67شمارهٔ ۱۰۹: خستی دل من به غمزه ای بدر منیر 68شمارهٔ ۱۱۰: گر بخت بلند خواهی و عمر دراز 69شمارهٔ ۱۱۱: از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز 70شمارهٔ ۱۱۲: چون چشم تو بر دلم شود تیر انداز 71شمارهٔ ۱۱۳: از جور قد بلند و موی پستش 72شمارهٔ ۱۱۴: شاهی که به رزم کاویان داشت درفش 73شمارهٔ ۱۱۵: در عشق تو بی‌روان نَوان بودم دوش 74شمارهٔ ۱۱۶: دستور و شهنشه از جهان رایت خوش 75شمارهٔ ۱۱۷: نشناخت ملک سعادت اختر خویش 76شمارهٔ ۱۱۸: چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق 77شمارهٔ ۱۱۹: تا دید زمانه در دلم غایت عشق 78شمارهٔ ۱۲۰: چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق 79شمارهٔ ۱۲۱: ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک 80شمارهٔ ۱۲۲: سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ 81شمارهٔ ۱۲۳: ای تیغ تو با قوت مریخ و زحل 82شمارهٔ ۱۲۴: از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم 83شمارهٔ ۱۲۵: ای سیمبر از عشق تو در رشته شدم 84شمارهٔ ۱۲۶: هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم 85شمارهٔ ۱۲۷: ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم 86شمارهٔ ۱۲۸: گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم 87شمارهٔ ۱۲۹: هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم 88شمارهٔ ۱۳۰: گه سرو بلند حله بوشت خوانم 89شمارهٔ ۱۳۱: ای‌ گوی زَنَخ سخن ز کویت ‌گویم 90شمارهٔ ۱۳۲: مستم ملکا و هر چه اکنون‌گویم 91شمارهٔ ۱۳۳: چشم من و چشم آن بت تنگ دهان 92شمارهٔ ۱۳۴: تیغ ملک شرق خداوند جهان 93شمارهٔ ۱۳۵: هر شاه که داشت دولت و بخت جوان 94شمارهٔ ۱۳۶: نه با منی ار چه همنشینی با من 95شمارهٔ ۱۳۷: رفتی و به یک بارگرفتی کم من 96شمارهٔ ۱۳۸: بگرفت شها قضای بد دامن من 97شمارهٔ ۱۳۹: ای چرخ‌کمر مبند برکینه من 98شمارهٔ ۱۴۰: نازید به گرز گاوسار افریدون 99شمارهٔ ۱۴۱: گر حاجب و چاوش تو ای ناصر دین 100شمارهٔ ۱۴۲: ای شاه زتو تخت همی نازد و زین 101شمارهٔ ۱۴۳: ای حیدر و جمشید به شمشیر و نگین 102شمارهٔ ۱۴۴: ای شاه جهان دو گوشهٔ روی زمین 103شمارهٔ ۱۴۵: ای برده به شمشیر همه ملک تگین 104شمارهٔ ۱۴۶: زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین 105شمارهٔ ۱۴۷: خصمی‌که ستم بود همه همت او 106شمارهٔ ۱۴۸: سروی‌که بنفشه برگل آمد بر او 107شمارهٔ ۱۴۹: خصمی‌که بر او فسوس کرد اختر او 108شمارهٔ ۱۵۰: ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو 109شمارهٔ ۱۵۱: ای کرده سپهر و اختران یاری تو 110شمارهٔ ۱۵۲: ای شاه چو آسمان کمان داری تو 111شمارهٔ ۱۵۳: خورشید بر آسمان نپیماید راه 112شمارهٔ ۱۵۴: دارند همه شگفت میران سپاه 113شمارهٔ ۱۵۵: خصمان تو رسم بد نهادند همه 114شمارهٔ ۱۵۶: ای پیش تو حاسدانت‌ را سنگی نه 115شمارهٔ ۱۵۷: پروین و ستارگان گردون پیمای 116شمارهٔ ۱۵۸: افروخته دولت شه عالم رای 117شمارهٔ ۱۵۹: ای رایت و رای تو همایون چو همای 118شمارهٔ ۱۶۰: شاها در فتح بر تو بگشاد خدای 119شمارهٔ ۱۶۱: دامی که در آن دام شکارم کردی 120شمارهٔ ۱۶۲: ای عشق تو عمرم به کران آوردی 121شمارهٔ ۱۶۳: از بهر جمال چهرهٔ همچو پری 122شمارهٔ ۱۶۴: در بر ملکا دل توانگر داری 123شمارهٔ ۱۶۵: ای باخته عشق در جهان با دگری 124شمارهٔ ۱۶۶: هر سال به‌کار ملک بیدار تری 125شمارهٔ ۱۶۷: هر دم زا‌دمی‌ا خجسته دیدار تری 126شمارهٔ ۱۶۸: زاهد نکند توبه به زهد ای ساقی 127شمارهٔ ۱۶۹: خور گوید کاشکی که زرین تنمی 128شمارهٔ ۱۷۰: ای شاه نگویمت که چون گردونی 129شمارهٔ ۱۷۱: این مجلس شاه و گل‌فشان اندروی 130شمارهٔ ۱۷۲: لبیک دهد بخت چو آواز دهی 131شمارهٔ ۱۷۳: یار از غم من خبر ندارد گویی 132شمارهٔ ۱۷۴: ای ماه کمان شهریاری گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ