به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر معزی

امیر معزیرباعیاتشمارهٔ ۷۰: هر شب که وصال یار دلبر باشد

2630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر شب که وصال یار دلبر باشد

شب زورق و ماه باد صرصر باشد

وان شب که فراق آن سمن بر باشد

شب کشتی و آفتاب لنگر باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹: چون شاه سرای پرده بر هامون زد 2شمارهٔ ۷۰: هر شب که وصال یار دلبر باشد 3شمارهٔ ۷۱: گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد 4شمارهٔ ۷۲: تا فتح تو تاریخ مسلمانی شد 5شمارهٔ ۷۳: چون شاه سوی تخت سرافراز آمد 6شمارهٔ ۷۴: چون رخ بگشاد آن نگار دلبند 7شمارهٔ ۷۵: گر ابر به جود خویشتن را چو تو خوان ...8شمارهٔ ۷۶: از هیبت تو به روم کفار نماند 9شمارهٔ ۷۷: در عشق تو ای صنم مرا رای نماند 10شمارهٔ ۷۸: ای شاه بنای ملک محکم به‌تو ماند 11شمارهٔ ۷۹: در عشق تو زیر و بم هم‌آواز منند 12شمارهٔ ۸۰: تیراندازان همه گرو در بستند 13شمارهٔ ۸۱: خصمان تو لاف سپر زرد زدند 14شمارهٔ ۸۲: چون باز خیال تو پر و بال زند 15شمارهٔ ۸۳: هر شب که رهی فال ز روی تو زند 16شمارهٔ ۸۴: ترکان ملک با خرد و باهوشند 17شمارهٔ ۸۵: خصمان ملک چو جغد در ویرانند 18شمارهٔ ۸۶: گر بر فلک از تاجوران راه کنند 19شمارهٔ ۸۷: ای شاه تورا ماه نگین خواهد بود 20شمارهٔ ۸۸: تا چند دل تو چشمهٔ نور بود 21شمارهٔ ۸۹: از عمر شبی به‌ کام دل دوشم بود 22شمارهٔ ۹۰: حیرت همه در درنگ و سنگ تو بود 23شمارهٔ ۹۱: هرکس که سزای افسر وگاه بود 24شمارهٔ ۹۲: هر بزم که کردی همه بهروزی بود 25شمارهٔ ۹۳: دجله ملکا زمان زمان بفزاید 26شمارهٔ ۹۴: خرگه زند وکارکسی نگشاید 27شمارهٔ ۹۵: سلطان جهان برکیارق باید 28شمارهٔ ۹۶: از درگه تو ملوک را تاج آید 29شمارهٔ ۹۷: شاها چو دلت در صف تدبیر آید 30شمارهٔ ۹۸: چون آتش خاطر مرا شاه بدید 31شمارهٔ ۹۹: حوران سپاهت ای شه شیر شکر 32شمارهٔ ۱۰۰: دست مَلِک ملوکِ عالم‌ْ سنجر 33شمارهٔ ۱۰۱: چون بر دل و سر نهم دو دست ای دلبر 34شمارهٔ ۱۰۲: ای رفته ز خانه مدتی سوی سفر 35شمارهٔ ۱۰۳: چون نرگس اگر نهیم در خاکستر 36شمارهٔ ۱۰۴: هستند به بزمت ای شه شیر شکار 37شمارهٔ ۱۰۵: شاها خردت هست به می خوردن یار 38شمارهٔ ۱۰۶: ای دشمن تو به قبضهٔ قهر اندر 39شمارهٔ ۱۰۷: هرگز نشوم من از بت و باده صبور 40شمارهٔ ۱۰۸: ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور 41شمارهٔ ۱۰۹: خستی دل من به غمزه ای بدر منیر 42شمارهٔ ۱۱۰: گر بخت بلند خواهی و عمر دراز 43شمارهٔ ۱۱۱: از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز 44شمارهٔ ۱۱۲: چون چشم تو بر دلم شود تیر انداز 45شمارهٔ ۱۱۳: از جور قد بلند و موی پستش 46شمارهٔ ۱۱۴: شاهی که به رزم کاویان داشت درفش 47شمارهٔ ۱۱۵: در عشق تو بی‌روان نَوان بودم دوش 48شمارهٔ ۱۱۶: دستور و شهنشه از جهان رایت خوش 49شمارهٔ ۱۱۷: نشناخت ملک سعادت اختر خویش 50شمارهٔ ۱۱۸: چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق 51شمارهٔ ۱۱۹: تا دید زمانه در دلم غایت عشق 52شمارهٔ ۱۲۰: چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق 53شمارهٔ ۱۲۱: ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک 54شمارهٔ ۱۲۲: سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ 55شمارهٔ ۱۲۳: ای تیغ تو با قوت مریخ و زحل 56شمارهٔ ۱۲۴: از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم 57شمارهٔ ۱۲۵: ای سیمبر از عشق تو در رشته شدم 58شمارهٔ ۱۲۶: هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم 59شمارهٔ ۱۲۷: ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم 60شمارهٔ ۱۲۸: گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم 61شمارهٔ ۱۲۹: هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم 62شمارهٔ ۱۳۰: گه سرو بلند حله بوشت خوانم 63شمارهٔ ۱۳۱: ای‌ گوی زَنَخ سخن ز کویت ‌گویم 64شمارهٔ ۱۳۲: مستم ملکا و هر چه اکنون‌گویم 65شمارهٔ ۱۳۳: چشم من و چشم آن بت تنگ دهان 66شمارهٔ ۱۳۴: تیغ ملک شرق خداوند جهان 67شمارهٔ ۱۳۵: هر شاه که داشت دولت و بخت جوان 68شمارهٔ ۱۳۶: نه با منی ار چه همنشینی با من 69شمارهٔ ۱۳۷: رفتی و به یک بارگرفتی کم من 70شمارهٔ ۱۳۸: بگرفت شها قضای بد دامن من 71شمارهٔ ۱۳۹: ای چرخ‌کمر مبند برکینه من 72شمارهٔ ۱۴۰: نازید به گرز گاوسار افریدون 73شمارهٔ ۱۴۱: گر حاجب و چاوش تو ای ناصر دین 74شمارهٔ ۱۴۲: ای شاه زتو تخت همی نازد و زین 75شمارهٔ ۱۴۳: ای حیدر و جمشید به شمشیر و نگین 76شمارهٔ ۱۴۴: ای شاه جهان دو گوشهٔ روی زمین 77شمارهٔ ۱۴۵: ای برده به شمشیر همه ملک تگین 78شمارهٔ ۱۴۶: زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین 79شمارهٔ ۱۴۷: خصمی‌که ستم بود همه همت او 80شمارهٔ ۱۴۸: سروی‌که بنفشه برگل آمد بر او 81شمارهٔ ۱۴۹: خصمی‌که بر او فسوس کرد اختر او 82شمارهٔ ۱۵۰: ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو 83شمارهٔ ۱۵۱: ای کرده سپهر و اختران یاری تو 84شمارهٔ ۱۵۲: ای شاه چو آسمان کمان داری تو 85شمارهٔ ۱۵۳: خورشید بر آسمان نپیماید راه 86شمارهٔ ۱۵۴: دارند همه شگفت میران سپاه 87شمارهٔ ۱۵۵: خصمان تو رسم بد نهادند همه 88شمارهٔ ۱۵۶: ای پیش تو حاسدانت‌ را سنگی نه 89شمارهٔ ۱۵۷: پروین و ستارگان گردون پیمای 90شمارهٔ ۱۵۸: افروخته دولت شه عالم رای 91شمارهٔ ۱۵۹: ای رایت و رای تو همایون چو همای 92شمارهٔ ۱۶۰: شاها در فتح بر تو بگشاد خدای 93شمارهٔ ۱۶۱: دامی که در آن دام شکارم کردی 94شمارهٔ ۱۶۲: ای عشق تو عمرم به کران آوردی 95شمارهٔ ۱۶۳: از بهر جمال چهرهٔ همچو پری 96شمارهٔ ۱۶۴: در بر ملکا دل توانگر داری 97شمارهٔ ۱۶۵: ای باخته عشق در جهان با دگری 98شمارهٔ ۱۶۶: هر سال به‌کار ملک بیدار تری 99شمارهٔ ۱۶۷: هر دم زا‌دمی‌ا خجسته دیدار تری 100شمارهٔ ۱۶۸: زاهد نکند توبه به زهد ای ساقی 101شمارهٔ ۱۶۹: خور گوید کاشکی که زرین تنمی 102شمارهٔ ۱۷۰: ای شاه نگویمت که چون گردونی 103شمارهٔ ۱۷۱: این مجلس شاه و گل‌فشان اندروی 104شمارهٔ ۱۷۲: لبیک دهد بخت چو آواز دهی 105شمارهٔ ۱۷۳: یار از غم من خبر ندارد گویی 106شمارهٔ ۱۷۴: ای ماه کمان شهریاری گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ