به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر معزی

امیر معزیرباعیاتشمارهٔ ۳۳: دولت‌ که همه جهان به‌سنجر دادست

2650عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دولت‌ که همه جهان به‌سنجر دادست

داند به‌ یقین که خوب و درخور دادست

سنجر که وزارت به مظفر دادست

شک نیست که حق به‌ دست حقور دادست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۲: مخلوق فراوان است الله یکی است 2شمارهٔ ۳۳: دولت‌ که همه جهان به‌سنجر دادست 3شمارهٔ ۳۴: نور ملک ای ملک به نام تو درست 4شمارهٔ ۳۵: آتش تیغی و تا به محشر تف توست 5شمارهٔ ۳۶: ای شاه دل روشن تو جوشن توست 6شمارهٔ ۳۷: ای یار چو روزگار یار من و توست 7شمارهٔ ۳۸: دولت ‌که تو را داد به من زایل نیست 8شمارهٔ ۳۹: تا دین باشد به جز یکی یزدان نیست 9شمارهٔ ۴۰: بیدادی و فتنه در جهان آیین نیست 10شمارهٔ ۴۱: در عشق توام امید بهروزی نیست 11شمارهٔ ۴۲: در راه نسا ای ملک پاک سرشت 12شمارهٔ ۴۳: آن‌کس‌که چراغ مهر تو در بر یافت 13شمارهٔ ۴۴: تا از برم آن یار پسندیده برفت 14شمارهٔ ۴۵: ای شاه فلک یاد تو را نوش گرفت 15شمارهٔ ۴۶: گر یابد زهره آگهی از نامت 16شمارهٔ ۴۷: ای راحت جان ما ز دو مرجانت 17شمارهٔ ۴۸: از تیغ چو آب تو به رزم آتش زاد 18شمارهٔ ۴۹: خالق همه اقبال خلایق به تو داد 19شمارهٔ ۵۰: باکم ز منی پای تو اندر گل باد 20شمارهٔ ۵۱: هرگز دل تو به هیچکس شاد مباد 21شمارهٔ ۵۲: گیتی ملکا جز به تو آباد مباد 22شمارهٔ ۵۳: هر کار که هست جز به‌ کام تو مباد 23شمارهٔ ۵۴: ای ناصر دین ناصر تو یزدان باد 24شمارهٔ ۵۵: دلها همه در زلف تو آویخته باد 25شمارهٔ ۵۶: ایزد ملکا سعادت جم به تو داد 26شمارهٔ ۵۷: تا دولت تو به گرد گردون گردد 27شمارهٔ ۵۸: ای از همه خسروان چو افریدون فرد 28شمارهٔ ۵۹: ای صدر جهان هرکه می‌کین تو خورد 29شمارهٔ ۶۰: عشقت صنما به روی‌ زردم دارد 30شمارهٔ ۶۱: جانی‌که زمهر توست نقصان نبرد 31شمارهٔ ۶۲: تا عصمت ایزدت نکوخواه نکرد 32شمارهٔ ۶۳: ایزد که بنای دولتت عالی کرد 33شمارهٔ ۶۴: چون شاه جهان کمان کشیدن گیرد 34شمارهٔ ۶۵: هر تیر که شاه تیر گیر اندازد 35شمارهٔ ۶۶: ای شاه زمین فلک سریرتو سزد 36شمارهٔ ۶۷: سلطان علم عدل به هر عالم زد 37شمارهٔ ۶۸: من با تو بتا نفس نمی‌یارم زد 38شمارهٔ ۶۹: چون شاه سرای پرده بر هامون زد 39شمارهٔ ۷۰: هر شب که وصال یار دلبر باشد 40شمارهٔ ۷۱: گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد 41شمارهٔ ۷۲: تا فتح تو تاریخ مسلمانی شد 42شمارهٔ ۷۳: چون شاه سوی تخت سرافراز آمد 43شمارهٔ ۷۴: چون رخ بگشاد آن نگار دلبند 44شمارهٔ ۷۵: گر ابر به جود خویشتن را چو تو خوان ...45شمارهٔ ۷۶: از هیبت تو به روم کفار نماند 46شمارهٔ ۷۷: در عشق تو ای صنم مرا رای نماند 47شمارهٔ ۷۸: ای شاه بنای ملک محکم به‌تو ماند 48شمارهٔ ۷۹: در عشق تو زیر و بم هم‌آواز منند 49شمارهٔ ۸۰: تیراندازان همه گرو در بستند 50شمارهٔ ۸۱: خصمان تو لاف سپر زرد زدند 51شمارهٔ ۸۲: چون باز خیال تو پر و بال زند 52شمارهٔ ۸۳: هر شب که رهی فال ز روی تو زند 53شمارهٔ ۸۴: ترکان ملک با خرد و باهوشند 54شمارهٔ ۸۵: خصمان ملک چو جغد در ویرانند 55شمارهٔ ۸۶: گر بر فلک از تاجوران راه کنند 56شمارهٔ ۸۷: ای شاه تورا ماه نگین خواهد بود 57شمارهٔ ۸۸: تا چند دل تو چشمهٔ نور بود 58شمارهٔ ۸۹: از عمر شبی به‌ کام دل دوشم بود 59شمارهٔ ۹۰: حیرت همه در درنگ و سنگ تو بود 60شمارهٔ ۹۱: هرکس که سزای افسر وگاه بود 61شمارهٔ ۹۲: هر بزم که کردی همه بهروزی بود 62شمارهٔ ۹۳: دجله ملکا زمان زمان بفزاید 63شمارهٔ ۹۴: خرگه زند وکارکسی نگشاید 64شمارهٔ ۹۵: سلطان جهان برکیارق باید 65شمارهٔ ۹۶: از درگه تو ملوک را تاج آید 66شمارهٔ ۹۷: شاها چو دلت در صف تدبیر آید 67شمارهٔ ۹۸: چون آتش خاطر مرا شاه بدید 68شمارهٔ ۹۹: حوران سپاهت ای شه شیر شکر 69شمارهٔ ۱۰۰: دست مَلِک ملوکِ عالم‌ْ سنجر 70شمارهٔ ۱۰۱: چون بر دل و سر نهم دو دست ای دلبر 71شمارهٔ ۱۰۲: ای رفته ز خانه مدتی سوی سفر 72شمارهٔ ۱۰۳: چون نرگس اگر نهیم در خاکستر 73شمارهٔ ۱۰۴: هستند به بزمت ای شه شیر شکار 74شمارهٔ ۱۰۵: شاها خردت هست به می خوردن یار 75شمارهٔ ۱۰۶: ای دشمن تو به قبضهٔ قهر اندر 76شمارهٔ ۱۰۷: هرگز نشوم من از بت و باده صبور 77شمارهٔ ۱۰۸: ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور 78شمارهٔ ۱۰۹: خستی دل من به غمزه ای بدر منیر 79شمارهٔ ۱۱۰: گر بخت بلند خواهی و عمر دراز 80شمارهٔ ۱۱۱: از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز 81شمارهٔ ۱۱۲: چون چشم تو بر دلم شود تیر انداز 82شمارهٔ ۱۱۳: از جور قد بلند و موی پستش 83شمارهٔ ۱۱۴: شاهی که به رزم کاویان داشت درفش 84شمارهٔ ۱۱۵: در عشق تو بی‌روان نَوان بودم دوش 85شمارهٔ ۱۱۶: دستور و شهنشه از جهان رایت خوش 86شمارهٔ ۱۱۷: نشناخت ملک سعادت اختر خویش 87شمارهٔ ۱۱۸: چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق 88شمارهٔ ۱۱۹: تا دید زمانه در دلم غایت عشق 89شمارهٔ ۱۲۰: چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق 90شمارهٔ ۱۲۱: ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک 91شمارهٔ ۱۲۲: سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ 92شمارهٔ ۱۲۳: ای تیغ تو با قوت مریخ و زحل 93شمارهٔ ۱۲۴: از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم 94شمارهٔ ۱۲۵: ای سیمبر از عشق تو در رشته شدم 95شمارهٔ ۱۲۶: هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم 96شمارهٔ ۱۲۷: ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم 97شمارهٔ ۱۲۸: گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم 98شمارهٔ ۱۲۹: هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم 99شمارهٔ ۱۳۰: گه سرو بلند حله بوشت خوانم 100شمارهٔ ۱۳۱: ای‌ گوی زَنَخ سخن ز کویت ‌گویم 101شمارهٔ ۱۳۲: مستم ملکا و هر چه اکنون‌گویم 102شمارهٔ ۱۳۳: چشم من و چشم آن بت تنگ دهان 103شمارهٔ ۱۳۴: تیغ ملک شرق خداوند جهان 104شمارهٔ ۱۳۵: هر شاه که داشت دولت و بخت جوان 105شمارهٔ ۱۳۶: نه با منی ار چه همنشینی با من 106شمارهٔ ۱۳۷: رفتی و به یک بارگرفتی کم من 107شمارهٔ ۱۳۸: بگرفت شها قضای بد دامن من 108شمارهٔ ۱۳۹: ای چرخ‌کمر مبند برکینه من 109شمارهٔ ۱۴۰: نازید به گرز گاوسار افریدون 110شمارهٔ ۱۴۱: گر حاجب و چاوش تو ای ناصر دین 111شمارهٔ ۱۴۲: ای شاه زتو تخت همی نازد و زین 112شمارهٔ ۱۴۳: ای حیدر و جمشید به شمشیر و نگین 113شمارهٔ ۱۴۴: ای شاه جهان دو گوشهٔ روی زمین 114شمارهٔ ۱۴۵: ای برده به شمشیر همه ملک تگین 115شمارهٔ ۱۴۶: زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین 116شمارهٔ ۱۴۷: خصمی‌که ستم بود همه همت او 117شمارهٔ ۱۴۸: سروی‌که بنفشه برگل آمد بر او 118شمارهٔ ۱۴۹: خصمی‌که بر او فسوس کرد اختر او 119شمارهٔ ۱۵۰: ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو 120شمارهٔ ۱۵۱: ای کرده سپهر و اختران یاری تو 121شمارهٔ ۱۵۲: ای شاه چو آسمان کمان داری تو 122شمارهٔ ۱۵۳: خورشید بر آسمان نپیماید راه 123شمارهٔ ۱۵۴: دارند همه شگفت میران سپاه 124شمارهٔ ۱۵۵: خصمان تو رسم بد نهادند همه 125شمارهٔ ۱۵۶: ای پیش تو حاسدانت‌ را سنگی نه 126شمارهٔ ۱۵۷: پروین و ستارگان گردون پیمای 127شمارهٔ ۱۵۸: افروخته دولت شه عالم رای 128شمارهٔ ۱۵۹: ای رایت و رای تو همایون چو همای 129شمارهٔ ۱۶۰: شاها در فتح بر تو بگشاد خدای 130شمارهٔ ۱۶۱: دامی که در آن دام شکارم کردی 131شمارهٔ ۱۶۲: ای عشق تو عمرم به کران آوردی 132شمارهٔ ۱۶۳: از بهر جمال چهرهٔ همچو پری 133شمارهٔ ۱۶۴: در بر ملکا دل توانگر داری 134شمارهٔ ۱۶۵: ای باخته عشق در جهان با دگری 135شمارهٔ ۱۶۶: هر سال به‌کار ملک بیدار تری 136شمارهٔ ۱۶۷: هر دم زا‌دمی‌ا خجسته دیدار تری 137شمارهٔ ۱۶۸: زاهد نکند توبه به زهد ای ساقی 138شمارهٔ ۱۶۹: خور گوید کاشکی که زرین تنمی 139شمارهٔ ۱۷۰: ای شاه نگویمت که چون گردونی 140شمارهٔ ۱۷۱: این مجلس شاه و گل‌فشان اندروی 141شمارهٔ ۱۷۲: لبیک دهد بخت چو آواز دهی 142شمارهٔ ۱۷۳: یار از غم من خبر ندارد گویی 143شمارهٔ ۱۷۴: ای ماه کمان شهریاری گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ