به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر معزی

امیر معزیرباعیاتشمارهٔ ۱۳: ای جام تو آب و آتش ناب شراب

2320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای جام تو آب و آتش ناب شراب

ای خون عدو ز آتش شمشیر تو آب

گه آتش را کنی تو از آب نقاب

گه بفروزی ز روی آب آتش ناب

یازنده‌تر از روزشماری ای شب

تاریک‌تر از زلف نگاری ای شب

از روز همی یاد نداری ای شب

گویی که سپیده‌دم نداری ای شب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲: در زلف تو آویخته دلبندی ها 2شمارهٔ ۱۳: ای جام تو آب و آتش ناب شراب 3شمارهٔ ۱۴: تا شاه نشاط دجله کردست امشب 4شمارهٔ ۱۵: کوه از صف ترکان ملک ‌گردد پست 5شمارهٔ ۱۶: ای شاه زمین بر آسمان داری تخت 6شمارهٔ ۱۷: ای داده به تو خدای جاه پدرت 7شمارهٔ ۱۸: بر خاک سر کوی تو ای عشق پرست 8شمارهٔ ۱۹: تا شاه گشاده دست بر تخت نشست 9شمارهٔ ۲۰: این ابر که دُرّ شاهوار آوردست 10شمارهٔ ۲۱: گر خصم نخواست از حسد کار توراست 11شمارهٔ ۲۲: گر نور مه و روشنی شمع توراست 12شمارهٔ ۲۳: شاها همه آشوب ز بدخواه تو خاست 13شمارهٔ ۲۴: شاها اثر صبوح کاری عجب است 14شمارهٔ ۲۵: ای شاه به دولت از جهان بهر توراست 15شمارهٔ ۲۶: ای شاه زمانه بخت پیروز تو راست 16شمارهٔ ۲۷: رخشنده چو مهرست ضمیری که تو راست 17شمارهٔ ۲۸: با لشکر عشق تو مباهات خوش است 18شمارهٔ ۲۹: علم تو زعلم خضر و آصف بیش است 19شمارهٔ ۳۰: آن ابر که خاطرش به خاطر برق است 20شمارهٔ ۳۱: هر چند که بر زمانه فرمان من است 21شمارهٔ ۳۲: مخلوق فراوان است الله یکی است 22شمارهٔ ۳۳: دولت‌ که همه جهان به‌سنجر دادست 23شمارهٔ ۳۴: نور ملک ای ملک به نام تو درست 24شمارهٔ ۳۵: آتش تیغی و تا به محشر تف توست 25شمارهٔ ۳۶: ای شاه دل روشن تو جوشن توست 26شمارهٔ ۳۷: ای یار چو روزگار یار من و توست 27شمارهٔ ۳۸: دولت ‌که تو را داد به من زایل نیست 28شمارهٔ ۳۹: تا دین باشد به جز یکی یزدان نیست 29شمارهٔ ۴۰: بیدادی و فتنه در جهان آیین نیست 30شمارهٔ ۴۱: در عشق توام امید بهروزی نیست 31شمارهٔ ۴۲: در راه نسا ای ملک پاک سرشت 32شمارهٔ ۴۳: آن‌کس‌که چراغ مهر تو در بر یافت 33شمارهٔ ۴۴: تا از برم آن یار پسندیده برفت 34شمارهٔ ۴۵: ای شاه فلک یاد تو را نوش گرفت 35شمارهٔ ۴۶: گر یابد زهره آگهی از نامت 36شمارهٔ ۴۷: ای راحت جان ما ز دو مرجانت 37شمارهٔ ۴۸: از تیغ چو آب تو به رزم آتش زاد 38شمارهٔ ۴۹: خالق همه اقبال خلایق به تو داد 39شمارهٔ ۵۰: باکم ز منی پای تو اندر گل باد 40شمارهٔ ۵۱: هرگز دل تو به هیچکس شاد مباد 41شمارهٔ ۵۲: گیتی ملکا جز به تو آباد مباد 42شمارهٔ ۵۳: هر کار که هست جز به‌ کام تو مباد 43شمارهٔ ۵۴: ای ناصر دین ناصر تو یزدان باد 44شمارهٔ ۵۵: دلها همه در زلف تو آویخته باد 45شمارهٔ ۵۶: ایزد ملکا سعادت جم به تو داد 46شمارهٔ ۵۷: تا دولت تو به گرد گردون گردد 47شمارهٔ ۵۸: ای از همه خسروان چو افریدون فرد 48شمارهٔ ۵۹: ای صدر جهان هرکه می‌کین تو خورد 49شمارهٔ ۶۰: عشقت صنما به روی‌ زردم دارد 50شمارهٔ ۶۱: جانی‌که زمهر توست نقصان نبرد 51شمارهٔ ۶۲: تا عصمت ایزدت نکوخواه نکرد 52شمارهٔ ۶۳: ایزد که بنای دولتت عالی کرد 53شمارهٔ ۶۴: چون شاه جهان کمان کشیدن گیرد 54شمارهٔ ۶۵: هر تیر که شاه تیر گیر اندازد 55شمارهٔ ۶۶: ای شاه زمین فلک سریرتو سزد 56شمارهٔ ۶۷: سلطان علم عدل به هر عالم زد 57شمارهٔ ۶۸: من با تو بتا نفس نمی‌یارم زد 58شمارهٔ ۶۹: چون شاه سرای پرده بر هامون زد 59شمارهٔ ۷۰: هر شب که وصال یار دلبر باشد 60شمارهٔ ۷۱: گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد 61شمارهٔ ۷۲: تا فتح تو تاریخ مسلمانی شد 62شمارهٔ ۷۳: چون شاه سوی تخت سرافراز آمد 63شمارهٔ ۷۴: چون رخ بگشاد آن نگار دلبند 64شمارهٔ ۷۵: گر ابر به جود خویشتن را چو تو خوان ...65شمارهٔ ۷۶: از هیبت تو به روم کفار نماند 66شمارهٔ ۷۷: در عشق تو ای صنم مرا رای نماند 67شمارهٔ ۷۸: ای شاه بنای ملک محکم به‌تو ماند 68شمارهٔ ۷۹: در عشق تو زیر و بم هم‌آواز منند 69شمارهٔ ۸۰: تیراندازان همه گرو در بستند 70شمارهٔ ۸۱: خصمان تو لاف سپر زرد زدند 71شمارهٔ ۸۲: چون باز خیال تو پر و بال زند 72شمارهٔ ۸۳: هر شب که رهی فال ز روی تو زند 73شمارهٔ ۸۴: ترکان ملک با خرد و باهوشند 74شمارهٔ ۸۵: خصمان ملک چو جغد در ویرانند 75شمارهٔ ۸۶: گر بر فلک از تاجوران راه کنند 76شمارهٔ ۸۷: ای شاه تورا ماه نگین خواهد بود 77شمارهٔ ۸۸: تا چند دل تو چشمهٔ نور بود 78شمارهٔ ۸۹: از عمر شبی به‌ کام دل دوشم بود 79شمارهٔ ۹۰: حیرت همه در درنگ و سنگ تو بود 80شمارهٔ ۹۱: هرکس که سزای افسر وگاه بود 81شمارهٔ ۹۲: هر بزم که کردی همه بهروزی بود 82شمارهٔ ۹۳: دجله ملکا زمان زمان بفزاید 83شمارهٔ ۹۴: خرگه زند وکارکسی نگشاید 84شمارهٔ ۹۵: سلطان جهان برکیارق باید 85شمارهٔ ۹۶: از درگه تو ملوک را تاج آید 86شمارهٔ ۹۷: شاها چو دلت در صف تدبیر آید 87شمارهٔ ۹۸: چون آتش خاطر مرا شاه بدید 88شمارهٔ ۹۹: حوران سپاهت ای شه شیر شکر 89شمارهٔ ۱۰۰: دست مَلِک ملوکِ عالم‌ْ سنجر 90شمارهٔ ۱۰۱: چون بر دل و سر نهم دو دست ای دلبر 91شمارهٔ ۱۰۲: ای رفته ز خانه مدتی سوی سفر 92شمارهٔ ۱۰۳: چون نرگس اگر نهیم در خاکستر 93شمارهٔ ۱۰۴: هستند به بزمت ای شه شیر شکار 94شمارهٔ ۱۰۵: شاها خردت هست به می خوردن یار 95شمارهٔ ۱۰۶: ای دشمن تو به قبضهٔ قهر اندر 96شمارهٔ ۱۰۷: هرگز نشوم من از بت و باده صبور 97شمارهٔ ۱۰۸: ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور 98شمارهٔ ۱۰۹: خستی دل من به غمزه ای بدر منیر 99شمارهٔ ۱۱۰: گر بخت بلند خواهی و عمر دراز 100شمارهٔ ۱۱۱: از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز 101شمارهٔ ۱۱۲: چون چشم تو بر دلم شود تیر انداز 102شمارهٔ ۱۱۳: از جور قد بلند و موی پستش 103شمارهٔ ۱۱۴: شاهی که به رزم کاویان داشت درفش 104شمارهٔ ۱۱۵: در عشق تو بی‌روان نَوان بودم دوش 105شمارهٔ ۱۱۶: دستور و شهنشه از جهان رایت خوش 106شمارهٔ ۱۱۷: نشناخت ملک سعادت اختر خویش 107شمارهٔ ۱۱۸: چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق 108شمارهٔ ۱۱۹: تا دید زمانه در دلم غایت عشق 109شمارهٔ ۱۲۰: چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق 110شمارهٔ ۱۲۱: ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک 111شمارهٔ ۱۲۲: سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ 112شمارهٔ ۱۲۳: ای تیغ تو با قوت مریخ و زحل 113شمارهٔ ۱۲۴: از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم 114شمارهٔ ۱۲۵: ای سیمبر از عشق تو در رشته شدم 115شمارهٔ ۱۲۶: هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم 116شمارهٔ ۱۲۷: ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم 117شمارهٔ ۱۲۸: گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم 118شمارهٔ ۱۲۹: هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم 119شمارهٔ ۱۳۰: گه سرو بلند حله بوشت خوانم 120شمارهٔ ۱۳۱: ای‌ گوی زَنَخ سخن ز کویت ‌گویم 121شمارهٔ ۱۳۲: مستم ملکا و هر چه اکنون‌گویم 122شمارهٔ ۱۳۳: چشم من و چشم آن بت تنگ دهان 123شمارهٔ ۱۳۴: تیغ ملک شرق خداوند جهان 124شمارهٔ ۱۳۵: هر شاه که داشت دولت و بخت جوان 125شمارهٔ ۱۳۶: نه با منی ار چه همنشینی با من 126شمارهٔ ۱۳۷: رفتی و به یک بارگرفتی کم من 127شمارهٔ ۱۳۸: بگرفت شها قضای بد دامن من 128شمارهٔ ۱۳۹: ای چرخ‌کمر مبند برکینه من 129شمارهٔ ۱۴۰: نازید به گرز گاوسار افریدون 130شمارهٔ ۱۴۱: گر حاجب و چاوش تو ای ناصر دین 131شمارهٔ ۱۴۲: ای شاه زتو تخت همی نازد و زین 132شمارهٔ ۱۴۳: ای حیدر و جمشید به شمشیر و نگین 133شمارهٔ ۱۴۴: ای شاه جهان دو گوشهٔ روی زمین 134شمارهٔ ۱۴۵: ای برده به شمشیر همه ملک تگین 135شمارهٔ ۱۴۶: زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین 136شمارهٔ ۱۴۷: خصمی‌که ستم بود همه همت او 137شمارهٔ ۱۴۸: سروی‌که بنفشه برگل آمد بر او 138شمارهٔ ۱۴۹: خصمی‌که بر او فسوس کرد اختر او 139شمارهٔ ۱۵۰: ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو 140شمارهٔ ۱۵۱: ای کرده سپهر و اختران یاری تو 141شمارهٔ ۱۵۲: ای شاه چو آسمان کمان داری تو 142شمارهٔ ۱۵۳: خورشید بر آسمان نپیماید راه 143شمارهٔ ۱۵۴: دارند همه شگفت میران سپاه 144شمارهٔ ۱۵۵: خصمان تو رسم بد نهادند همه 145شمارهٔ ۱۵۶: ای پیش تو حاسدانت‌ را سنگی نه 146شمارهٔ ۱۵۷: پروین و ستارگان گردون پیمای 147شمارهٔ ۱۵۸: افروخته دولت شه عالم رای 148شمارهٔ ۱۵۹: ای رایت و رای تو همایون چو همای 149شمارهٔ ۱۶۰: شاها در فتح بر تو بگشاد خدای 150شمارهٔ ۱۶۱: دامی که در آن دام شکارم کردی 151شمارهٔ ۱۶۲: ای عشق تو عمرم به کران آوردی 152شمارهٔ ۱۶۳: از بهر جمال چهرهٔ همچو پری 153شمارهٔ ۱۶۴: در بر ملکا دل توانگر داری 154شمارهٔ ۱۶۵: ای باخته عشق در جهان با دگری 155شمارهٔ ۱۶۶: هر سال به‌کار ملک بیدار تری 156شمارهٔ ۱۶۷: هر دم زا‌دمی‌ا خجسته دیدار تری 157شمارهٔ ۱۶۸: زاهد نکند توبه به زهد ای ساقی 158شمارهٔ ۱۶۹: خور گوید کاشکی که زرین تنمی 159شمارهٔ ۱۷۰: ای شاه نگویمت که چون گردونی 160شمارهٔ ۱۷۱: این مجلس شاه و گل‌فشان اندروی 161شمارهٔ ۱۷۲: لبیک دهد بخت چو آواز دهی 162شمارهٔ ۱۷۳: یار از غم من خبر ندارد گویی 163شمارهٔ ۱۷۴: ای ماه کمان شهریاری گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ