کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل طلبکار وصال ار ز تو در کوی تو بود
    غافل از حال خود و بیخبر از خوی تو بود
    دل عجب نیست که سر گشته بچوگان تو گشت
    داشت یاد اینکه بمیدان ازل گوی تو بود
    عشق بست ارکه دو عالم همه راگردون و دست
    در کمندش اثر از قوت بازوی تو بود
    ساغر آنکس که بمیخانه زمینای تو زد
    مست و مبهوت مدام از می و مینوی تو بود
    حاصل کون و مکان نیست بجز عشق تو هیچ
    چون یکی کون و مکان پرتوی از روی تو بود
    پیشتر ز آنکه شد از غلغله عشق تو پر
    اندر این گنبد پیروزه هیاهوی تو بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha