کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دو چشم مست تو برشان یکدگر گوهند
    که رهزن دل و دین از اشاره و نگهند
    کمان کشیده بدل بستی ار که ره چه عجب
    که ابروان تو هر یک حریف صد سپهند
    مگیر خورده خدارا بعقل و دانش من
    که ذکر زلف تو چون رفت این و آن تبهند
    چو لعبتی تو نگارا که گلرخان جهان
    به پیش روی اصیلت براستی شبهند
    من از غمت نه ببیت‌الحزن نشستم و بس
    چه یوسفان که ز عشق رخت اسیر چهند
    به آن امید که گیرند دامن تو کف
    نشسته بر سر راهت شهان چو خاک رهند
    زجان سبوی خراباتیان کشند بدوش
    ببوی وصل تو آنان که یار خانقهند
    بغمزه تو سپردم روان و دل بلبت
    بخون این دو گواهند و خویش بیگنهند
    مکن ملامتم ار ره مقصدی نرسید
    که دام راهروان آن دو طره سیهند
    صفای عشق صفی از حریم میکده جو
    که ساکنان درش نور بخش مهر و مهند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha