کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گویند که من بر کف در راه تو سر دارم
    از سر بسرت گر خود عمریست خبر دارم
    عرض س و جان کردن باشد عجب از عاشق
    هست از سر و ننگ آن خاکی که بسر دارم
    هیچ از دهنت رمزی با کس نتوانم گفت
    با آنکه بهر موئی تقریر دیگر دارم
    اندست که می‌بودم بر گردن و گیسویت
    هجر تو چنانم کرد کاکنون بکمر دارم
    طوفانی بحر عشق من دانم و دل زیرا
    از موج غمت هر دم صد زیر و زبر دارم
    هرگز نشوم دیگر پا بند قیامت‌ها
    تا قامت و رفتارت در مد نظر دارم
    لعل لب نوشینت آمد بسخن یادم
    این شیوه شیرین راز آن تنگ شکر دارم
    من دلق ریائی را در میکده‌ها شستم
    سودای تصوف را ب دامن تر دارم
    بالای بلندت کرد چندانکه زمین گیرم
    زان شاخ صنوبر باز امید ثمر دارم
    اندیشه آغوشت می‌کرد صفی وقتی
    سودای جوانی را پیرانه به سر دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha